سالهای پیش که دوران رزیدنسی رو در ایران میگذروندم یک

‍ سال‌های پیش که دوران رزیدنسی رو در ایران میگذروندم، یک بار که سر موضوعی عصبانی شدم و خودخوری میکردم یکی دیگه از رزیدنت‌ها بهم گفت: «هاکونا ماتاتا». گفتم: یعنی چی؟ گفت: یعنی: بی‌خیال. بعد پرسید مگه تو‌Lion King رو‌ ندیدی؟ جواب دادم: نه، فیلمه؟ تعجبم وقتی بیشتر شد که دیدم حتا همه مجردها فیلم رو که ظاهرا برای بچه‌ها ساخته شده دیده بودن بجز من که تنها مادر گروه بودم و بهم میگفتن چطور تابحال با بچه‌ات این فیلم رو تماشا نکردی؟
بالاخره فیلم رو تهیه کردم و با دخترم به تماشا نشستیم. دخترم خیلی حساس بود، سر صحنه‌ای که پدر «سیمبا» مرد، یهو زد زیر گریه و پرسید حالا واقعا باباش مرد؟ دیگه زنده نمیشه؟ من هم که خودم بغض کرده بودم بغلش کردم و گفتم: مامان این فیلمه، واقعی نیست.... باباش تو وجود سیمبا زنده ‌است، که البته مطمئن نبودم معنی حرفم رو میفهمید.... ولی بعدش که رسید به قسمت دوستیش با «تیمون» و «پومبا» و خوندن «هاکونا ماتاتا» دوباره شاد شد.... بعد از اون هر موقع چیزی ناراحتش میکرد بهش میگفتم «هاکونا ماتاتا» و هر دو مون میخندیدیم....
امشب به دیدن ورژن جدید Lion King رفتیم. انصافا بسیار خوب ساخته شده بود ولی مثل بقیه فیلم‌های بازسازی شده به پای ورژن اصلی نمیرسید.
این بار من موقع مرگ پدر «سیمبا»، وقتی که از همه جا ناامید شده و میگه: Somebody, anybody، اشکم سرازیر شد. تو همین موقع دخترم که خودش هم بغض کرده، زیر گوشم میگه: مامان اینا فیلمه، واقعی نیست.... چند دقیقه بعد موقع خوندن «هاکونا ماتاتا» هر دو بهم نگاه میکنیم و لبخند میزنیم... بچه‌ها چقدر زود بزرگ میشن.... #ژینوس_صارمیان
دیدگاه ها (۵)

❗ ️دخانیات 15 سال از عمر انسان می ‌کاهد.🔹 دخانیات در ایران س...

‍ 🌹 دل با صلوات محرم راز شود🌹 سیمرغ شود ، بلند پرواز شود 🌹 ...

انقدر صورتم یخ کرده بود که دیگه حس نمی کردم هربار که شیشه ی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط