Pt 17
Pt 17
گیر افتادم
توی بیمارستان بودم
میخواستم مرخصی بگیرم اما اگه بازم جونگ کوک بیاد چی؟
رو تخت نشستم یه دیقه سکوت...
گوشیو برداشتم و ب مامانم زنگ زدم
_:مامان هستم بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذار...
(قطع کردن)
اشک از چشمام سرازیر شدن
ا/ت:اخه چرا؟چرا؟ هقق من داشتم میمردم هیچکس حتی خبردار نشد!
(شب)
جونگ کوک ویو
&:قربان قربان!
جونگ کوک:چیشده؟
&:قربان اون دختره نمرده زنده س!
جونگ کوک:همینو میخواستی بگی؟
&:خب.. ارع قربان
جونگ کوک:بی مصرف چرا یه خبر داغ برام نمیاری تو خیلی بدیوم میاری بهتره که تو بمیری نه؟
&:قربان... اما...
جونگ کوک:اون دختره دختره دختره هع دعفه بعد ک ببینمش میکشمش!
ا/ت:صبح شد؟ ای یییی اخ اخ اخ جای زخمم چقد درد میکنه
حالا درک میکنم فیلم اکشن هارو
پرستار:خانم الان حالتون بهتره؟
ا/ت:ار.. نه هنوز خوب نیستم جای زخمم خیلییی درد میکنه
پرستار:اما شما سه هفته س که تحت مراقبتید فک کنم دیگه میتونید مرخص شید خانم
میخواستم بمونم اما از حرفاش معلوم بود که میخواد زودتر برم
منم مرخص شدم
ا/ت:کی؟ کی بهتون پرداخت کرده؟
&:خب راستش بهم گفتن که نگم بهتون
ا/ت:خودم میدونم کی داده
حسابتو میرسم تهیونگ!!
با ترس و لرز میرفتم خونه
انقد میترسیدم ک باز جونگ کوک. پیداش شه
برای همین با خودم یه چاقو از اونجا برداشتم
گرچه میدونم بیخبر گرفتمش. اما خبببب...
ا/ت:بلخره رسیدم خونه اهههه
جونگ کوک:خوش اومدی! ببین اتاق چقد بهم ریختس منم برات تا اومدنت جعمش کردم خوبه الان با خیال راحت میتونیم بشینیم
ا/ت:از جون من چی میخوای؟ چجوری وارد خونم شدی کیلی ک دست خودمه
جونگ کوک:داری این سوال رو از یه مافیا میپرسی هه خندم میگیره
ا/ت:اگه برای کشتن من اومدی پس همینجا کارتو تموم کن چون دیگه منم ازت فرار نمیکنم
جونگ کوک:چ..چی؟
ا/ت:چیه انتظار نداری که اینجوری زندگی کنم یه قاتل دنبالمه جوری ک 50 درصد منو کشته و میخواد کارمو یکسره کنه
خانوادم که اصن نمیدونن از اونا حرفشو نزن پول کرایه خونه اومده و من از کارم به بخوارطه یه ادم به اسم جونگ کوک اخراج شدم هققق دیگه بیشتر از این؟ هققق
جونگ کوک:اههه چرا گریه میکنی؟خب تو باید بمیری چیکار کنم تو یه جسد توی خونه ی من دیدی و انگاری میشناسی منو دیگه کار من همینه چرا غرر میزنی؟
ا/ت:خب برای همین میگم منو بکش(داد)
ارو اروم اومد سمتم نزدیک صورتم
گفت:من کسیو با رضایت خوش نمیکشم خانم ا/ت توهم باید اینجوری باشی! وگرنه لذت و ارزششو نداره
من میرم و بعدن میام دنبالت منتظرم میمونی دیگه نه؟
و جونگ کوک از اونجا رفت
همین ک رفت گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناسه
ا/ت:یعنی مامانه؟
اشکامو پاک کردم
ا/ت:الو؟ مامان تویی؟
چطورع یکم غم انگیز تر:/😔
هی حمایتم کن!
گیر افتادم
توی بیمارستان بودم
میخواستم مرخصی بگیرم اما اگه بازم جونگ کوک بیاد چی؟
رو تخت نشستم یه دیقه سکوت...
گوشیو برداشتم و ب مامانم زنگ زدم
_:مامان هستم بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذار...
(قطع کردن)
اشک از چشمام سرازیر شدن
ا/ت:اخه چرا؟چرا؟ هقق من داشتم میمردم هیچکس حتی خبردار نشد!
(شب)
جونگ کوک ویو
&:قربان قربان!
جونگ کوک:چیشده؟
&:قربان اون دختره نمرده زنده س!
جونگ کوک:همینو میخواستی بگی؟
&:خب.. ارع قربان
جونگ کوک:بی مصرف چرا یه خبر داغ برام نمیاری تو خیلی بدیوم میاری بهتره که تو بمیری نه؟
&:قربان... اما...
جونگ کوک:اون دختره دختره دختره هع دعفه بعد ک ببینمش میکشمش!
ا/ت:صبح شد؟ ای یییی اخ اخ اخ جای زخمم چقد درد میکنه
حالا درک میکنم فیلم اکشن هارو
پرستار:خانم الان حالتون بهتره؟
ا/ت:ار.. نه هنوز خوب نیستم جای زخمم خیلییی درد میکنه
پرستار:اما شما سه هفته س که تحت مراقبتید فک کنم دیگه میتونید مرخص شید خانم
میخواستم بمونم اما از حرفاش معلوم بود که میخواد زودتر برم
منم مرخص شدم
ا/ت:کی؟ کی بهتون پرداخت کرده؟
&:خب راستش بهم گفتن که نگم بهتون
ا/ت:خودم میدونم کی داده
حسابتو میرسم تهیونگ!!
با ترس و لرز میرفتم خونه
انقد میترسیدم ک باز جونگ کوک. پیداش شه
برای همین با خودم یه چاقو از اونجا برداشتم
گرچه میدونم بیخبر گرفتمش. اما خبببب...
ا/ت:بلخره رسیدم خونه اهههه
جونگ کوک:خوش اومدی! ببین اتاق چقد بهم ریختس منم برات تا اومدنت جعمش کردم خوبه الان با خیال راحت میتونیم بشینیم
ا/ت:از جون من چی میخوای؟ چجوری وارد خونم شدی کیلی ک دست خودمه
جونگ کوک:داری این سوال رو از یه مافیا میپرسی هه خندم میگیره
ا/ت:اگه برای کشتن من اومدی پس همینجا کارتو تموم کن چون دیگه منم ازت فرار نمیکنم
جونگ کوک:چ..چی؟
ا/ت:چیه انتظار نداری که اینجوری زندگی کنم یه قاتل دنبالمه جوری ک 50 درصد منو کشته و میخواد کارمو یکسره کنه
خانوادم که اصن نمیدونن از اونا حرفشو نزن پول کرایه خونه اومده و من از کارم به بخوارطه یه ادم به اسم جونگ کوک اخراج شدم هققق دیگه بیشتر از این؟ هققق
جونگ کوک:اههه چرا گریه میکنی؟خب تو باید بمیری چیکار کنم تو یه جسد توی خونه ی من دیدی و انگاری میشناسی منو دیگه کار من همینه چرا غرر میزنی؟
ا/ت:خب برای همین میگم منو بکش(داد)
ارو اروم اومد سمتم نزدیک صورتم
گفت:من کسیو با رضایت خوش نمیکشم خانم ا/ت توهم باید اینجوری باشی! وگرنه لذت و ارزششو نداره
من میرم و بعدن میام دنبالت منتظرم میمونی دیگه نه؟
و جونگ کوک از اونجا رفت
همین ک رفت گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناسه
ا/ت:یعنی مامانه؟
اشکامو پاک کردم
ا/ت:الو؟ مامان تویی؟
چطورع یکم غم انگیز تر:/😔
هی حمایتم کن!
۸.۳k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.