فن فیک bungo stray cats( پارت ۱۱ )
( فصل ۱ : زندگی جدید من با دازای و چویا )
اونا داشتن درباره ی یک انبار حرف میزدن من نتونستم چیز زیادی بفهمم ، تنها چیزی که فهمیدم این بود که اون مرد اسمش چویا بود ... خب اینم میتونه کمک کنه ولی باید بفهمم که مهربون هست یا نه . این دفعه نباید اشباه کنم . میشه گفت این تنها شناسم هست .
چویا سوار یک ماشین شد با اون مرد عجیب که هنوز اسمش را نمیدونم . اونا رفتن . باید تعقیب شون میکردم ولی من که نمیتونم دنبال یک ماشین بدوم ... شاید باید از قدرتم استفاده کنم ... نه این فکر خیلی بدی هست ... خب یک ایده ی دیگه میخوام ... نه باید زود یک فکری کنم . اونا دیگه خیلی دور شدن ؛ مشکلی نیست ... هست من بهترین شانس زندگیم را از دست دادم و همش تقصیر خودم بود ... اگه میتونستم زود فکر کنم و نقشه بکشم ، بیخیال دیگه باید یک فکر دیگه بکنم خب بهتره بازم بگردم
سه ساعت گذشت ولی من هنوز نتونستم کسی را پیدا کنم همینطور که داشتم راه میرفتم زیر لب با خودم میگفتم : ( باید برگردم به زندگی قبلیم ... باورم نمیشه همه چیز قراره دوباره مثل قبل بشه . فکر کنم برای زندگی کردن توی خرابه ها به وجود اومدم ... دیگه مهم نیست برمیگردم همون جا )
برگشتم توی خرابه ها و سعی کردم یک تیکه پارچه یا روزنامه پیدا کنم تا بتونم بکشم روی خودم و یکم بخوابم که ناگهان یک نفر یک پلاستیک کشید روی سرم نمی تونستم هیچ جایی را ببینم اون فرد دست و پام را بست و منم شروع کردم به جیغ زدن و تکون خودن و بعد اون فرد با یک چیزی زد توی سرم و بعد دیگه نفهمیدم چی شد وقتی چشم هام را باز کردم دست و پاهام بسته بود و توی یک انبار بودم . جعبه های خیلی بزرگی اونجا بود و چند تا مرد داشتن جلوی من با هم حرف میزدم اولش ترسیدم ولی سعی کردم آروم باشم صداشون کردم و بلند گفتم : ( من کجام ؟ شما ها کی هستین ؟ چرا من را دزدیدید ؟ ) یکیشون اومد نزدیکم و گفت : ( تو این جایی تا اینجا کار کنی و دیگه هم حق نداری سوال بپرسی فهمیدی ؟ ) منم سرم را آروم تکون دادم
( پارت ۱ : https://wisgoon.com/pin/45420341/ )
( پارت ۲ : https://wisgoon.com/pin/45749292/ )
( پارت ۳ : https://wisgoon.com/pin/45912336/ )
( پارت ۴ : https://wisgoon.com/pin/46090772/ )
( پارت ۵ : https://wisgoon.com/pin/46273701/ )
( پارت ۶ : https://wisgoon.com/pin/46298320/ )
( پارت ۷ : https://wisgoon.com/pin/46303916/ )
( پارت ۸ : https://wisgoon.com/pin/46326025/ )
( پارت ۹ : https://wisgoon.com/pin/46414293/ )
( پارت ۱۰ : https://wisgoon.com/pin/46548231/ )
( پارت ۱۱ : https://wisgoon.com/pin/46711948/ )
( پارت ۱۲ : https://wisgoon.com/pin/46848611/ )
( پارت ۱۳ : https://wisgoon.com/pin/46915760/ )
( پارت ۱۴ : https://wisgoon.com/pin/47046297/ )
اونا داشتن درباره ی یک انبار حرف میزدن من نتونستم چیز زیادی بفهمم ، تنها چیزی که فهمیدم این بود که اون مرد اسمش چویا بود ... خب اینم میتونه کمک کنه ولی باید بفهمم که مهربون هست یا نه . این دفعه نباید اشباه کنم . میشه گفت این تنها شناسم هست .
چویا سوار یک ماشین شد با اون مرد عجیب که هنوز اسمش را نمیدونم . اونا رفتن . باید تعقیب شون میکردم ولی من که نمیتونم دنبال یک ماشین بدوم ... شاید باید از قدرتم استفاده کنم ... نه این فکر خیلی بدی هست ... خب یک ایده ی دیگه میخوام ... نه باید زود یک فکری کنم . اونا دیگه خیلی دور شدن ؛ مشکلی نیست ... هست من بهترین شانس زندگیم را از دست دادم و همش تقصیر خودم بود ... اگه میتونستم زود فکر کنم و نقشه بکشم ، بیخیال دیگه باید یک فکر دیگه بکنم خب بهتره بازم بگردم
سه ساعت گذشت ولی من هنوز نتونستم کسی را پیدا کنم همینطور که داشتم راه میرفتم زیر لب با خودم میگفتم : ( باید برگردم به زندگی قبلیم ... باورم نمیشه همه چیز قراره دوباره مثل قبل بشه . فکر کنم برای زندگی کردن توی خرابه ها به وجود اومدم ... دیگه مهم نیست برمیگردم همون جا )
برگشتم توی خرابه ها و سعی کردم یک تیکه پارچه یا روزنامه پیدا کنم تا بتونم بکشم روی خودم و یکم بخوابم که ناگهان یک نفر یک پلاستیک کشید روی سرم نمی تونستم هیچ جایی را ببینم اون فرد دست و پام را بست و منم شروع کردم به جیغ زدن و تکون خودن و بعد اون فرد با یک چیزی زد توی سرم و بعد دیگه نفهمیدم چی شد وقتی چشم هام را باز کردم دست و پاهام بسته بود و توی یک انبار بودم . جعبه های خیلی بزرگی اونجا بود و چند تا مرد داشتن جلوی من با هم حرف میزدم اولش ترسیدم ولی سعی کردم آروم باشم صداشون کردم و بلند گفتم : ( من کجام ؟ شما ها کی هستین ؟ چرا من را دزدیدید ؟ ) یکیشون اومد نزدیکم و گفت : ( تو این جایی تا اینجا کار کنی و دیگه هم حق نداری سوال بپرسی فهمیدی ؟ ) منم سرم را آروم تکون دادم
( پارت ۱ : https://wisgoon.com/pin/45420341/ )
( پارت ۲ : https://wisgoon.com/pin/45749292/ )
( پارت ۳ : https://wisgoon.com/pin/45912336/ )
( پارت ۴ : https://wisgoon.com/pin/46090772/ )
( پارت ۵ : https://wisgoon.com/pin/46273701/ )
( پارت ۶ : https://wisgoon.com/pin/46298320/ )
( پارت ۷ : https://wisgoon.com/pin/46303916/ )
( پارت ۸ : https://wisgoon.com/pin/46326025/ )
( پارت ۹ : https://wisgoon.com/pin/46414293/ )
( پارت ۱۰ : https://wisgoon.com/pin/46548231/ )
( پارت ۱۱ : https://wisgoon.com/pin/46711948/ )
( پارت ۱۲ : https://wisgoon.com/pin/46848611/ )
( پارت ۱۳ : https://wisgoon.com/pin/46915760/ )
( پارت ۱۴ : https://wisgoon.com/pin/47046297/ )
۳۰.۲k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱