☆زیبا ترین رویا☆
☆زیبا ترین رویا☆
part11
فلش بک به ساعت ۰۹:۰۰ شب
ویو ا.ت:رفتیم لباس خواب پوشیدیم و رفتیم بالشت هامون و برداشتیم و آماده جنگ بالشتی شدیم و شروع کردیم و کلی خندیدیم
ا.ت:😂😂😂سوجین..سوجین بس...اوو آهه...هووو..سوجینننن(آخرش با جیغ فرا بنفش)
سوجین:😂😂😂😂😂...الللفرارررر
تموم شدیم و شروع کردیم به ماسک صورت و خیار تو چشمون گذاستیم هممون داشتیم میگفتیم میخندیدیم بعد ۱۰ مین ماسکمون و خیار تو چشمون رو درآوردیم و دور همی نشستیم همه ی چراغ ها رو خاموش کردیم و با گوشیم چراغ قوه رو روشن کردم و شروع کردم به گفتن داستان ترسناک
ا.ت:روزی روزگاری یه دختر دانشجویی رو پسره دانشجویی کراش میزنه و باهم رل میشن و یه روز دختره توی خونه تنها بود و گوشیش زنگ خورد دید یه شماره ی ناشناس بود یادش اومد که به دوست جدیدش شماره داده بود فکر کرد خودشه جواب داد ولی اون دوستش نبود اون
نایون:(جیغ بنفش)ترو خدا ادامه ندههه(گریه الکی
ا.ت:😑... اون جن بود جن گفت:تو دوست پسر داریییی دختره:چی نه ولی دختره دوست پسر داشت جن گفت:توی اتاقت دوتا در داری بنظرت من پشت کدوم درم دختره اشتباه حدس میزنه و جنه دوست پسرش رو نشون میده دوست پسرش توی صندلی بود و با چسب دهنش رو بست و ... جن پسره رو با چاقو شکمش رو دور تا دور برید روده اش در اومد دختره داد ژد و جنه رفت سمت دختره و رو از بالکن انداخت رو زمین و دختره قلبش خورد به شاخه درختی که تو حیاتشون بود و مر.د پدر و مادرش اومدن دیدن دخترش آویزون به درخت و مر.ده پایان
نایون(گریه)خیلی ترسناک بوددددد هق هق
part11
فلش بک به ساعت ۰۹:۰۰ شب
ویو ا.ت:رفتیم لباس خواب پوشیدیم و رفتیم بالشت هامون و برداشتیم و آماده جنگ بالشتی شدیم و شروع کردیم و کلی خندیدیم
ا.ت:😂😂😂سوجین..سوجین بس...اوو آهه...هووو..سوجینننن(آخرش با جیغ فرا بنفش)
سوجین:😂😂😂😂😂...الللفرارررر
تموم شدیم و شروع کردیم به ماسک صورت و خیار تو چشمون گذاستیم هممون داشتیم میگفتیم میخندیدیم بعد ۱۰ مین ماسکمون و خیار تو چشمون رو درآوردیم و دور همی نشستیم همه ی چراغ ها رو خاموش کردیم و با گوشیم چراغ قوه رو روشن کردم و شروع کردم به گفتن داستان ترسناک
ا.ت:روزی روزگاری یه دختر دانشجویی رو پسره دانشجویی کراش میزنه و باهم رل میشن و یه روز دختره توی خونه تنها بود و گوشیش زنگ خورد دید یه شماره ی ناشناس بود یادش اومد که به دوست جدیدش شماره داده بود فکر کرد خودشه جواب داد ولی اون دوستش نبود اون
نایون:(جیغ بنفش)ترو خدا ادامه ندههه(گریه الکی
ا.ت:😑... اون جن بود جن گفت:تو دوست پسر داریییی دختره:چی نه ولی دختره دوست پسر داشت جن گفت:توی اتاقت دوتا در داری بنظرت من پشت کدوم درم دختره اشتباه حدس میزنه و جنه دوست پسرش رو نشون میده دوست پسرش توی صندلی بود و با چسب دهنش رو بست و ... جن پسره رو با چاقو شکمش رو دور تا دور برید روده اش در اومد دختره داد ژد و جنه رفت سمت دختره و رو از بالکن انداخت رو زمین و دختره قلبش خورد به شاخه درختی که تو حیاتشون بود و مر.د پدر و مادرش اومدن دیدن دخترش آویزون به درخت و مر.ده پایان
نایون(گریه)خیلی ترسناک بوددددد هق هق
۲.۸k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.