مهربانی خواندم از طرز نگاهت بارها
مهربانی خواندم از طرز نگاهت بارها
دوستت دارم عزیزم با همین معیارها
از تمام دردهایم با تو صحبت میکنم
از تمام ناخوشی ها از همه آزار ها
منتظر هستم بیایی با لبم قسمت کنی
بوسه های ناب و شیرین از همان کشدارها
از همان هایی که هر شب در کنار پنجره
می گرفتیم از لب هم در پی دیدار ها
از همان هایی که اصلا قابل توصیف نیست
از همان گلبوسه های بعد از آن اصرار ها
بی تو هیچم هیچ مانند کویری بی علف
با تو من رقصان و شادم مثل گندمزارها
طاقت دوری ندارم کاش می دیدم تو را
کاش می شد بشکند ما بینِ ما دیوار ها
دوستت دارم عزیزم با همین معیارها
از تمام دردهایم با تو صحبت میکنم
از تمام ناخوشی ها از همه آزار ها
منتظر هستم بیایی با لبم قسمت کنی
بوسه های ناب و شیرین از همان کشدارها
از همان هایی که هر شب در کنار پنجره
می گرفتیم از لب هم در پی دیدار ها
از همان هایی که اصلا قابل توصیف نیست
از همان گلبوسه های بعد از آن اصرار ها
بی تو هیچم هیچ مانند کویری بی علف
با تو من رقصان و شادم مثل گندمزارها
طاقت دوری ندارم کاش می دیدم تو را
کاش می شد بشکند ما بینِ ما دیوار ها
۵۲۶
۱۵ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.