زخم کهنه
زخم کهنه )
پارت ۹۵
من اینجا بهتون پول نمیدم که شما برای من فکر کنید !
دندونهاشو روی هم کشید و پیجونگ دیگه جدی داشت ازین حالتش میترسید
دکتر کیم بخاطر خطاهای پزشکی تعلیق شده. حتی اگه حكم تعليقش لغو شه هم میدونم تو کسی نیستی که باآدم بدنام کار کنی کیم تهیونگ هم کارش خوبه و هم هنوز وجهه ی خوبی داره . چرا ازش استفاده نکنیم ؟
سایمون پوزخندی زد بطری فلزی داخل کشو رو بیرون کشید و کمی ازش داخل قهوهش ریخت. پیجونگ با اخم اعتراض کرد : نونا!
قهوه ای که حالا یه شات ویسکی هم داخلش بود رو مزه کرد و گفت : میدونی این حرفهارو باید قبل از خودسرانه کار کردن میزدی عزیزم! نه وقتی که من رو خر فرض کردین و احمق ماجرا شدم
چرا نمی فهمیدن مشکل سایمون کاری که انجام دادن نیست ، بلکه پنهانی انجام دادنشه ؟!
تو هیچوقت احمق فرض نشدى نونا. باور کن فقط چون حالت خوب نبود خواستیم فشار اضافی
حرفت باز قطع شد اینبار با دست سایمه که بالا اومد
و به نشونهی برو بیرون; تکونش داد.
لبهاشو روی هم فشار داد : نونا !
جلوی چشمام نباش!
چرا اینقده لجبازی میکنی ؟
نشنیدی چی گفتم ؟
یی جونگ از جا بلند شد .چند ثانیه به دختر بداخلاقی که حالا پشت میز نشسته بود و نی قهوهش رو کرده بود توی دهنش نگاه کرد از دیوار شیشه ای به بیرون خیره شد و دیگه نگاهش نمیکرد.
پوفی کشید و از اتاق خارج شد صدای پرت شدن همون لیوان قهوه ی سرد رو شنید و میتونست تصور کنه رئیسش چجوری و با چه شدتی اون لیوان رو به سمت دیوار پرت کرده پلکهاشو روی هم فشار داد و رفت .
سایمون یه موقعهایی، فقط بعضی مواقع اونم خیلی کم ! غیر قابل تحمل میشد!
با چشمهایی که تقریبا داشت دودو میزد در و دیوار رو نگاه میکرد.باورش نمیشد اینقدر شرکتشون خفنه که
اگانه اند اما محه:
نگاه میکرد.باورش نمیشد اینقدر شرکتشون خفنه که حتی کلینیک جداگانه هم داره! زیاد بزرگ نبود اما مجهز
بود و تهیونگ بعد از چند دقیقه هنوز هم گیج میزد.
اگه
پارت ۹۵
من اینجا بهتون پول نمیدم که شما برای من فکر کنید !
دندونهاشو روی هم کشید و پیجونگ دیگه جدی داشت ازین حالتش میترسید
دکتر کیم بخاطر خطاهای پزشکی تعلیق شده. حتی اگه حكم تعليقش لغو شه هم میدونم تو کسی نیستی که باآدم بدنام کار کنی کیم تهیونگ هم کارش خوبه و هم هنوز وجهه ی خوبی داره . چرا ازش استفاده نکنیم ؟
سایمون پوزخندی زد بطری فلزی داخل کشو رو بیرون کشید و کمی ازش داخل قهوهش ریخت. پیجونگ با اخم اعتراض کرد : نونا!
قهوه ای که حالا یه شات ویسکی هم داخلش بود رو مزه کرد و گفت : میدونی این حرفهارو باید قبل از خودسرانه کار کردن میزدی عزیزم! نه وقتی که من رو خر فرض کردین و احمق ماجرا شدم
چرا نمی فهمیدن مشکل سایمون کاری که انجام دادن نیست ، بلکه پنهانی انجام دادنشه ؟!
تو هیچوقت احمق فرض نشدى نونا. باور کن فقط چون حالت خوب نبود خواستیم فشار اضافی
حرفت باز قطع شد اینبار با دست سایمه که بالا اومد
و به نشونهی برو بیرون; تکونش داد.
لبهاشو روی هم فشار داد : نونا !
جلوی چشمام نباش!
چرا اینقده لجبازی میکنی ؟
نشنیدی چی گفتم ؟
یی جونگ از جا بلند شد .چند ثانیه به دختر بداخلاقی که حالا پشت میز نشسته بود و نی قهوهش رو کرده بود توی دهنش نگاه کرد از دیوار شیشه ای به بیرون خیره شد و دیگه نگاهش نمیکرد.
پوفی کشید و از اتاق خارج شد صدای پرت شدن همون لیوان قهوه ی سرد رو شنید و میتونست تصور کنه رئیسش چجوری و با چه شدتی اون لیوان رو به سمت دیوار پرت کرده پلکهاشو روی هم فشار داد و رفت .
سایمون یه موقعهایی، فقط بعضی مواقع اونم خیلی کم ! غیر قابل تحمل میشد!
با چشمهایی که تقریبا داشت دودو میزد در و دیوار رو نگاه میکرد.باورش نمیشد اینقدر شرکتشون خفنه که
اگانه اند اما محه:
نگاه میکرد.باورش نمیشد اینقدر شرکتشون خفنه که حتی کلینیک جداگانه هم داره! زیاد بزرگ نبود اما مجهز
بود و تهیونگ بعد از چند دقیقه هنوز هم گیج میزد.
اگه
- ۱.۸k
- ۱۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط