زخم کهنه
زخم کهنه
پارت ۹۷
حالا برای اولین بار ،کیم تهیونگ داشت به سمت خونه ای که هر چند بارش رو چشمهاشو بسته و برده بودنش رانندگی میکرد جینری کنارش نشسته و هر وقت می اومد آدرس بده صدای جیپیاس ماشین بلند و حرفش توی گلو خفه میشد کلا حواسش نبود که آدرس رو یکبار
داده !
حرفی بینشون رد و بدل نمیشد . تهیونگ پر از سوال بود ولی حوصلهی پرسیدن نداشت از صبح توی کلینیک مونده بود و با چند نفری هم ؟ آشنا شده بود. یعنی چی الآن قرار بود خیلی بیخود تر دیگه حتی کلینیک قبلی هم
که میرفت و ویزیت میکرد نره و صبح
اتاق کوچیک بمونه و بپوسه ؟
تا شب توی اون
پوفی کشید و پشت چراغ قرمز ایستاد. قبل ازینکه بخواد به حرص خوردنش ادامه بده موبایلش شروع به زنگ
زدن کرد و چند ثانیه به شماره ی غریبه ای که
ماشین نقش بسته بود خیره موند.
روی
مانیتور
چرا جواب نمیدی؟
جین ری که تعللش رو دید پرسید . تهیونگ شونه بالا
انداخت
و صفحه رو لمس کرد :بله؟
جینری که تعللش رو دید پرسید . تهیونگ شونه بالا
انداخت
6
صفحه
رو لمس کرد :بله؟
دکتر تهیونگ ؟
سلام! خودم هستم !
از بیمارستان شی یونگ تماس میگیرم. کیم سونها
هستم !
تهیونگ چند لحظه اخم کرد و بالآخره یادش اومد : آها ! بله ، دکتر کیم. در خدمتتون هستم !
اون زن اتند بخش جراحی بیمارستان بود . بهرحال همکار بودند و تهیونگ دورادور میشناختش!
میخواستم به صرف یه فنجون قهوه دعوتتون کنم. البته امشب شیفتم و جای به جز بیمارستان نمیشه قرار گذاشت !
و بعدش خندهی آهسته ای کرد . تهیونگ اخم متفکری داشت و نیم نگاهی به جینری که شاهد مکالماتشون بود انداخت : دلیلش رو میتونم بدونم ؟
فکر کنم رودررو بگم بهتر باشه!
لب پایینش رو توی دهنش برد و مک زد. چند لحظه مکث کرد و گفت: بسیار خب ! تا دو ساعت دیگه میرسم
کرد و گفت: بسیار خب! تا دو ساعت دیگه میرسم
خدمتتون !
پارت ۹۷
حالا برای اولین بار ،کیم تهیونگ داشت به سمت خونه ای که هر چند بارش رو چشمهاشو بسته و برده بودنش رانندگی میکرد جینری کنارش نشسته و هر وقت می اومد آدرس بده صدای جیپیاس ماشین بلند و حرفش توی گلو خفه میشد کلا حواسش نبود که آدرس رو یکبار
داده !
حرفی بینشون رد و بدل نمیشد . تهیونگ پر از سوال بود ولی حوصلهی پرسیدن نداشت از صبح توی کلینیک مونده بود و با چند نفری هم ؟ آشنا شده بود. یعنی چی الآن قرار بود خیلی بیخود تر دیگه حتی کلینیک قبلی هم
که میرفت و ویزیت میکرد نره و صبح
اتاق کوچیک بمونه و بپوسه ؟
تا شب توی اون
پوفی کشید و پشت چراغ قرمز ایستاد. قبل ازینکه بخواد به حرص خوردنش ادامه بده موبایلش شروع به زنگ
زدن کرد و چند ثانیه به شماره ی غریبه ای که
ماشین نقش بسته بود خیره موند.
روی
مانیتور
چرا جواب نمیدی؟
جین ری که تعللش رو دید پرسید . تهیونگ شونه بالا
انداخت
و صفحه رو لمس کرد :بله؟
جینری که تعللش رو دید پرسید . تهیونگ شونه بالا
انداخت
6
صفحه
رو لمس کرد :بله؟
دکتر تهیونگ ؟
سلام! خودم هستم !
از بیمارستان شی یونگ تماس میگیرم. کیم سونها
هستم !
تهیونگ چند لحظه اخم کرد و بالآخره یادش اومد : آها ! بله ، دکتر کیم. در خدمتتون هستم !
اون زن اتند بخش جراحی بیمارستان بود . بهرحال همکار بودند و تهیونگ دورادور میشناختش!
میخواستم به صرف یه فنجون قهوه دعوتتون کنم. البته امشب شیفتم و جای به جز بیمارستان نمیشه قرار گذاشت !
و بعدش خندهی آهسته ای کرد . تهیونگ اخم متفکری داشت و نیم نگاهی به جینری که شاهد مکالماتشون بود انداخت : دلیلش رو میتونم بدونم ؟
فکر کنم رودررو بگم بهتر باشه!
لب پایینش رو توی دهنش برد و مک زد. چند لحظه مکث کرد و گفت: بسیار خب ! تا دو ساعت دیگه میرسم
کرد و گفت: بسیار خب! تا دو ساعت دیگه میرسم
خدمتتون !
- ۱.۸k
- ۱۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط