زخم کهنه
زخم کهنه )
پارت ۷۸
سایمون پوزخند کمرنگی زد و سر تکون داد. تهیونگ نفهمید چرا اون دختر بهش پوزخند زده ... بخاطر اینکه درخواستش رو قبول نکرده ازش حرصی بود ؟
به سمتش رفت و سمت دیگه مبل نشست . کیفش رو روی میز گذاشت و بی حرف مشغول آماده کرده وسایل شد. هیچکدوم حرفی نمیزدند و جین ری هم بالای سرش
ایستاده بود تا اگه کمکی خواست در دسترس باشه
شنیدم سر دارو خوردن خیلی بازی در میآری سایمون شی اگه قصد خودکشی داری ازم بخواه بهت روش کم دردی معرفی میکنم !
تهیونگ بدون اینکه نگاهش کنه آهسته گفت . قلبش زیادی شکسته بود برای همین نمیتونست تلخ نباشه
چه سخاوتمند مدام یادم میآری چه جنتلمنی هستی !
: اما
سایمون با نیشخندی گفت و بعد لحنش آهسته شد اگه همینطور بخوای باهام خودمونی حرف بزنی اونوقت شاید برعکس من به روش دردناک برای مردن بهت معرفی کنم !!!
چشمهای تهیونگ درشت شدند و به چشمهای بی رحم مقابل نگاه کرد . چی از چشمهای مهربون این دختر این بت سنگی رو ساخته بود ؟
سنگی رو ساخته بود ؟
لبهای درشتش رو روی هم فشار داد و حس کرد نگاه عصبی سومین لحظه ای به سمت لبهاش کشیده شد و
سریع برگشت روی چشمهاش
من جونت رو نجات دادم!
با فکی منقبض شده گفت و سایمون نگاهش رو به سردی گفت : تو وظیفه ت رو انجام دادی دکتر اما من نیستم . کارم نجات دادن جون آدمها نیست که هیچ .
حتما میدونی یچیزی برعکس اونه !
پزشک
و پوزخند زد . تهیونگ نفس عمیق کشید. این خیلی واضح بود که سومین مدام به این قضیه خلافکار; ;بودن و ; من یه جنايتكارم نزدیکم نشین اشاره میکرد. زیاد از
حد !
بی حرف لباسش رو بالا زد و مشغول ضدعفونی شد. سومین روش رو اونطرف کرده بود و انگار از پنجره بیرون
رو تماشا میکرد میتونست ببینه لبهای ظریفی که فقط ده سال پیش یک بار بوسیده بودشون گاهی از درد روی
هم فشرده میشن . سعی کرد با نهایت ملایمت بخیه هارو بکشه و بالآخره نفس عمیقی کشید. لباسش رو پایین برگردوند و گفت: لطفا داروهاتون رو بخورید سرورم PUD .دردناک تر از اونیه بذارید هی بدتر و بدتر بشه. با لحن جدی و محکمی گفت و نگاه عصبی سایمون برگشت روش اون که رسمی حرف زده بود چرا باز عصبانی بود ؟
عصبانی بود ؟
چند ثانیه بهم نگاه کردند و تهیونگ لبخند تلخی زد : ولی اینکه منو یادت نمی آد واقعا دردناکتره !
سایمون دوباره نگاهش رو به سردی گرفت : به سلامت !
پارت ۷۸
سایمون پوزخند کمرنگی زد و سر تکون داد. تهیونگ نفهمید چرا اون دختر بهش پوزخند زده ... بخاطر اینکه درخواستش رو قبول نکرده ازش حرصی بود ؟
به سمتش رفت و سمت دیگه مبل نشست . کیفش رو روی میز گذاشت و بی حرف مشغول آماده کرده وسایل شد. هیچکدوم حرفی نمیزدند و جین ری هم بالای سرش
ایستاده بود تا اگه کمکی خواست در دسترس باشه
شنیدم سر دارو خوردن خیلی بازی در میآری سایمون شی اگه قصد خودکشی داری ازم بخواه بهت روش کم دردی معرفی میکنم !
تهیونگ بدون اینکه نگاهش کنه آهسته گفت . قلبش زیادی شکسته بود برای همین نمیتونست تلخ نباشه
چه سخاوتمند مدام یادم میآری چه جنتلمنی هستی !
: اما
سایمون با نیشخندی گفت و بعد لحنش آهسته شد اگه همینطور بخوای باهام خودمونی حرف بزنی اونوقت شاید برعکس من به روش دردناک برای مردن بهت معرفی کنم !!!
چشمهای تهیونگ درشت شدند و به چشمهای بی رحم مقابل نگاه کرد . چی از چشمهای مهربون این دختر این بت سنگی رو ساخته بود ؟
سنگی رو ساخته بود ؟
لبهای درشتش رو روی هم فشار داد و حس کرد نگاه عصبی سومین لحظه ای به سمت لبهاش کشیده شد و
سریع برگشت روی چشمهاش
من جونت رو نجات دادم!
با فکی منقبض شده گفت و سایمون نگاهش رو به سردی گفت : تو وظیفه ت رو انجام دادی دکتر اما من نیستم . کارم نجات دادن جون آدمها نیست که هیچ .
حتما میدونی یچیزی برعکس اونه !
پزشک
و پوزخند زد . تهیونگ نفس عمیق کشید. این خیلی واضح بود که سومین مدام به این قضیه خلافکار; ;بودن و ; من یه جنايتكارم نزدیکم نشین اشاره میکرد. زیاد از
حد !
بی حرف لباسش رو بالا زد و مشغول ضدعفونی شد. سومین روش رو اونطرف کرده بود و انگار از پنجره بیرون
رو تماشا میکرد میتونست ببینه لبهای ظریفی که فقط ده سال پیش یک بار بوسیده بودشون گاهی از درد روی
هم فشرده میشن . سعی کرد با نهایت ملایمت بخیه هارو بکشه و بالآخره نفس عمیقی کشید. لباسش رو پایین برگردوند و گفت: لطفا داروهاتون رو بخورید سرورم PUD .دردناک تر از اونیه بذارید هی بدتر و بدتر بشه. با لحن جدی و محکمی گفت و نگاه عصبی سایمون برگشت روش اون که رسمی حرف زده بود چرا باز عصبانی بود ؟
عصبانی بود ؟
چند ثانیه بهم نگاه کردند و تهیونگ لبخند تلخی زد : ولی اینکه منو یادت نمی آد واقعا دردناکتره !
سایمون دوباره نگاهش رو به سردی گرفت : به سلامت !
- ۴.۳k
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط