باد بهار مرهم دلهای خسته استگل مومیایی پر و بال شکسته استشاخ از شکوفه پنبه سرانجام میکنداز بهر داغ لاله که در خون نشسته استوقت است اگر ز پوست بر آیند غنچههاشیر شکوفه زهر هوا را شکسته است