فیک کوک عشق سر سخت من

فیک کوک عشق سر سخت من
( پارت۱)
از زبان ات
من توی فرانسه زندگی میکنم مادرم کره ای و پدرم فرانسوی مادرو پدرم کره زندگی میکنن من توی فرانسه زندگی میکنم ۲۲ سالمه و طراح مود هستم هفته دوبار بادوستامون به ویلای جیمین میریم من جیمین جیا و جویونگ امشب قرار دوره هم جم بشیم هرکودومون یه لقب داریم لقب منم محافظ گروه
شب ساعت ۹
الان دور هم نشستیم وفقط بهم دیگه نگاه میکنیم گوشی جیمین زنگ خورد گفت واقعان بعد گفت باشه الان میرم گوشی قطع کرد گفت بچه ها مامان کوک بهم زنگ زده میگه کوک از کره اومده فرانسه اگه اشتباه نکنم الان توی فرودگاه دارم میرم دنبالش شماهم بیان که زنگ درخورد خانم باستیر که خدمت کار بود درو باز کرد که صدای نا اشنایی گفت نمیخواد بیاین دنبالم همه نگاش کردیم جیمین گفت از کجا میدونستی ما اینجاییم گفت میدونستم میتونم شمارو اینجا پیدا کنم جیمین جیا وجویونگ بغلش کردن دستشو دراز کرد سلام من جونگ کوکم منم بهش دست دادم گفتم سلام منم ات هستم گفت تو توی جمع جدید اومدی گفتم بله یه دوسالی
میشه باجیمین وبقه بچه ها
دوست شدم جیمین زد پشت
کلش گفت تبریک میگم نامزد
کردی تا جیمین زد پشت کلش
اخماش رفت تو هم گفت
توهنوز ادم نشدی خستم میرم
بخوابم به مامانم بگو رسیدم