تابستان پس از زمستان

تابستان پس از زمستان
پارت۳:
صبح که جین از خواب بیدار شد حالش بهر بود ولی تا صبح گریه کرده بود چشماش سرخ بود
دوسال از اون ماجرا گذاشته بود بعد دو سال یه پیام از نامجون روی گوشی جین اومد
نامجون:سلام
جین با خودش گفت لعنتی من تازه فراموشت کردم دوباره نه
جین جوابشو داد:سلام
نامجون:خوبی؟
جین:بد نیستم تو خوبی؟
نامجون:بخوبیتم
جین:اوم کاری داشتی؟
نامجون:بیا برگردیم.....
ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۰)

تابستان پس از زمستان پارت۴ جین:چ...چی؟نامجون:واضح حرف زدم جی...

تابستان پس از زمستان پارت۵:دست های جین رو به دیوار چسبوند و ...

تابستان پس از زمستان پارت۲:جین با گریه تو خیابون راه می‌رفت ...

تابستان پس از زمستان پارت ۱:اون روز زمستون بود هوا سرد بود ن...

چند پارتی درخواستی { ازدواج کردی بیبی؟²}ویو کوکتا شب همش داش...

✨وکالت عشق✨#part3ساعت ۳ شب بود که یهو اون تلفن لعنتی زنگ خور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط