تابستان پس از زمستان
تابستان پس از زمستان
پارت ۱:
اون روز زمستون بود هوا سرد بود نامجون و جین داشتن دعوا میکردن
نامجون:چه دلیلی داشتی که باهاش رفتی؟اصلا چرا باید به اون مهمونی لعنتی میرفتیم؟هاااااااا؟
جین حرفی نمیزد فقط گریه میکرد
نامجون:دیگه نمیخوام ببینمت وسایلت رو جمع کن برو
جین:و...و...ولی
نامجون: جلو چشمم نباش زود
جین با گریه رفت سمت اتاق و شروع کرد وسایلش رو جمع کردن
درو باز کرد که بره بیرون برف شدیدی میبارید جین:نا...نامجون داره برف میاد
نامجون:به من ربطی نداره برو بیرون
جین با گریه رفت بیرون.....
مایل به پارت ۲؟
پارت ۱:
اون روز زمستون بود هوا سرد بود نامجون و جین داشتن دعوا میکردن
نامجون:چه دلیلی داشتی که باهاش رفتی؟اصلا چرا باید به اون مهمونی لعنتی میرفتیم؟هاااااااا؟
جین حرفی نمیزد فقط گریه میکرد
نامجون:دیگه نمیخوام ببینمت وسایلت رو جمع کن برو
جین:و...و...ولی
نامجون: جلو چشمم نباش زود
جین با گریه رفت سمت اتاق و شروع کرد وسایلش رو جمع کردن
درو باز کرد که بره بیرون برف شدیدی میبارید جین:نا...نامجون داره برف میاد
نامجون:به من ربطی نداره برو بیرون
جین با گریه رفت بیرون.....
مایل به پارت ۲؟
- ۲.۷k
- ۱۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط