وقتی فهمیدی خواهر ناتنیشی (When you found out her step si
وقتی فهمیدی خواهر ناتنیشی (When you found out her step sister )
part ⁹
ویو کوک:
قرص رو برداشتم و ب سمت اتاقم حرکت کرددم ایششش بازم ی قرص دیگ چرا باید اینهمه قرص بخورم؟ بخدا اگ یکی زیر تختمو ببینه میگ کلکسیون قرص داری والا چیش همش قرص قرص چرا اخه؟ بابا من فقط ی امتحان میخام بدم ای خدااا انگار دارم کوه جا ب جا میکنم هعی
قرص رو گذاشتم تو ی جعبه ای زیر تختم ک توش کلی قرص دیگ گذاشته بودم
رفتمو روی صندلیم نشستم توپ والیبال کوچولوم رو پرت کردم توی حلقه ی والیبالم دقیق زدم و خورد تو هدف ریلکس بدون اینکه نگاه کنم باه باه
نشستم رو صندلی ک جئون مین با ی سینی اومد تو اتاق
سینی رو گذاشت جلوم
+بیا نون بخارپز شده*گذاشت رو میزش* اینم کیک روغنی*گذاشت رو میزش*اینم ریشه نیلوفر
نگاهی بهش انداختم الهی داشت میخندید هعی ولی من انگار ک ن انگار
کیک روغنی رو برداشتم و خوردم با ی دفتر یاد داشت جلوم ایستاده بود
_خیلی سفته
*یاد داشت میکرد*
ریشه نیلوفر رو خوردم
_خیلی شیرینه
+ی قاشق ازش خورد پس مرتبا اونو میپزم*یاد داشت کرد*
نون بخارپز رو برداشتم و همشو خوردم
+همه ی نون ها رو خورد پس دیگ نمیپزم
سینی خالی رو برداشت و رفت بیرون
_همشون خوشمزن*شرو کرد ب خوردنشون*
راستش این خاهر بنده ی اخلاق گندی ک داره اینه ک از هرغذایی ک میپزه بیشتر بخورم برام دیگ نمیپزه برا همین از هر کدوم بجز نون بخارپز کم خوردم ک بیشتر برام درست کنه
راستش قراره از ی قضیه براتون حرف بزنم
اونم یکی از ورزش های موردعلاقمه
من والیبال بازی میکنم
توی دبیرستان هم عضو تیم مسابقاتم تا الان کلی مدال و جام برنده شدم بینظیره مگ نه؟ چون خودم میدونم😌
part ⁹
ویو کوک:
قرص رو برداشتم و ب سمت اتاقم حرکت کرددم ایششش بازم ی قرص دیگ چرا باید اینهمه قرص بخورم؟ بخدا اگ یکی زیر تختمو ببینه میگ کلکسیون قرص داری والا چیش همش قرص قرص چرا اخه؟ بابا من فقط ی امتحان میخام بدم ای خدااا انگار دارم کوه جا ب جا میکنم هعی
قرص رو گذاشتم تو ی جعبه ای زیر تختم ک توش کلی قرص دیگ گذاشته بودم
رفتمو روی صندلیم نشستم توپ والیبال کوچولوم رو پرت کردم توی حلقه ی والیبالم دقیق زدم و خورد تو هدف ریلکس بدون اینکه نگاه کنم باه باه
نشستم رو صندلی ک جئون مین با ی سینی اومد تو اتاق
سینی رو گذاشت جلوم
+بیا نون بخارپز شده*گذاشت رو میزش* اینم کیک روغنی*گذاشت رو میزش*اینم ریشه نیلوفر
نگاهی بهش انداختم الهی داشت میخندید هعی ولی من انگار ک ن انگار
کیک روغنی رو برداشتم و خوردم با ی دفتر یاد داشت جلوم ایستاده بود
_خیلی سفته
*یاد داشت میکرد*
ریشه نیلوفر رو خوردم
_خیلی شیرینه
+ی قاشق ازش خورد پس مرتبا اونو میپزم*یاد داشت کرد*
نون بخارپز رو برداشتم و همشو خوردم
+همه ی نون ها رو خورد پس دیگ نمیپزم
سینی خالی رو برداشت و رفت بیرون
_همشون خوشمزن*شرو کرد ب خوردنشون*
راستش این خاهر بنده ی اخلاق گندی ک داره اینه ک از هرغذایی ک میپزه بیشتر بخورم برام دیگ نمیپزه برا همین از هر کدوم بجز نون بخارپز کم خوردم ک بیشتر برام درست کنه
راستش قراره از ی قضیه براتون حرف بزنم
اونم یکی از ورزش های موردعلاقمه
من والیبال بازی میکنم
توی دبیرستان هم عضو تیم مسابقاتم تا الان کلی مدال و جام برنده شدم بینظیره مگ نه؟ چون خودم میدونم😌
۷.۸k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.