از تمام تو فقط فاصله ات سهم من است

از تمام تو فقط فاصله ات سهم من است
عشق وا مانده ی بی حوصله ات سهم من است

آنقَدَر سوختم از فاصله بی تاب شدم
لای صد خاطره گندیدم و مرداب شدم

آه، مرداب شدم، تا که تو دریا بشوی
پای تو آب شدم، تا که تو سر پا بشوی

مو به مو پیر شدم تا تو کنارم باشی
از همه سیر شدم تا کس و کارم باشی

این همه شعر نگفتم که بخوانی، بروی
پای یک مرد زمین خورده نمانی، بروی
دیدگاه ها (۳)

گفتم : بِدَوَم تا تو... همه ی فاصله ها را تا زود تر از واقع...

NHمثل گنجشکی که طوفان لانه اش را برده استخاطرم از مرگ تلخ جو...

یا حسین جان

شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرا؟مثل باران ، تند میبارم نمی ...

رمان j_k

سرگرم درسم بودم ببخشید دیر ارسال کردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط