لبخند های شب را پاشویه کرده ام!
لبخند های شب را پاشویه کرده ام!
سپیده بسته ام به پیشانی ام...
کمی آنطرف تر...
صبح با چشم های تو ...
به سمت خانه سرازیر می شود!
صدای ریزش آفتاب را ...
در رگ هایم می شنوم...
تو امّا...
نزد عشق بمان!
عطر بوسه هایت بر لبانم...
حل خواهد شد...
سپیده بسته ام به پیشانی ام...
کمی آنطرف تر...
صبح با چشم های تو ...
به سمت خانه سرازیر می شود!
صدای ریزش آفتاب را ...
در رگ هایم می شنوم...
تو امّا...
نزد عشق بمان!
عطر بوسه هایت بر لبانم...
حل خواهد شد...
۸۵۲
۲۴ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.