ماه بنفشم
#Maah_Banafsham
#part75
#ارسلان:
وقتی دیدم دیانا ازم میترسه با ناراحتی رفتم سمت اتاقم
که فهمیدم داره میاد
گوشیه گرفتم و الکی با خدم حرف زدم
فهمیدم دیانا همرو شنیده
فقط میخواستم فشار بخوره و حسودی کنه
که موفقم شدم
اومد داخل اتاق
+ارسلان(بغض)
_از کی اینجایی؟
+داشتی با کی حرف میزدی؟(بغض)
_میگم از کی اینجایی(یکمی صداشو برد بالا)
+نمیدونستم مزاحم عشقو حالت میشم(بغض)
داشتم از اتاق میرفتم بیرون که دستمو کشید و کامل چسبوندتم به خدش
_کجا با این عجله؟؟
+میرم یجایی که مزاحم عشقو حال یکی دیگه نباشم(گریه)
_کارت خیلی زشت بود کوچولو
+ولم کن(گریه)
_چرا؟؟
شروع کرد مشت زده به قفسه سینم و با جیغو گریه گفت
+برات تکراری شدم دیگه،منو میخای چیکار فکر نمیکردم اینقدر تنوع طلب باشی...
#part75
#ارسلان:
وقتی دیدم دیانا ازم میترسه با ناراحتی رفتم سمت اتاقم
که فهمیدم داره میاد
گوشیه گرفتم و الکی با خدم حرف زدم
فهمیدم دیانا همرو شنیده
فقط میخواستم فشار بخوره و حسودی کنه
که موفقم شدم
اومد داخل اتاق
+ارسلان(بغض)
_از کی اینجایی؟
+داشتی با کی حرف میزدی؟(بغض)
_میگم از کی اینجایی(یکمی صداشو برد بالا)
+نمیدونستم مزاحم عشقو حالت میشم(بغض)
داشتم از اتاق میرفتم بیرون که دستمو کشید و کامل چسبوندتم به خدش
_کجا با این عجله؟؟
+میرم یجایی که مزاحم عشقو حال یکی دیگه نباشم(گریه)
_کارت خیلی زشت بود کوچولو
+ولم کن(گریه)
_چرا؟؟
شروع کرد مشت زده به قفسه سینم و با جیغو گریه گفت
+برات تکراری شدم دیگه،منو میخای چیکار فکر نمیکردم اینقدر تنوع طلب باشی...
۴.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.