رمان شباهت بی تکرار

رمان شباهت بی تکرار
دیدگاه ها (۱۸)

#پارت۱۱۹ناباور نگام کرد.بعد پقی زد زیر خنده._شوخی میکنی.وقتی...

#پارت۱۲۰با بدنی که لرز داشت سرمو برگردوندم عقب.کیان بود که ب...

#پارت۱۱۸_باورم نمیشه.پوزخندی زدمو گفتم:_آره.منم باورم نمیشه....

#پارت۱۱۷ثنا:::::مامان خونه نبود. بابام طبق معمول مشغول شستن ...

شباهت مردم:توی کره زندگی میکردن و...شباهت من:جفتمون به گوشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط