آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین بنشین تا به خود آید دل ...

آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین / بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین
دل و دین بردی و اکنون بی جانم آمده ای / بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین . . .
دیدگاه ها (۲)

باز با دوری خود دل نگرانم کردیمثلِ دیوانه به هر سمت روانم کر...

اگر ڪسی را دوست داری،هوایش را داشته باشاما اگر برای پر ڪردن ...

انسان، موجودی است که در نهایت شکست، باز هم تکیه گاهی از جنس ...

دعا بکن؛ ولی اگر اجابت نشد؛ با خدا دعوا نکن؛ میانه ات با او ...

عاشقانه های شبنم

صید و دام و صیاد

مگذار دل از غصه پریشان شود ای عشقکاشانه ام از هجر تو ویران ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط