تفسیر سوره، مائده، آیه 81
لطفا ورق بزنید
أَعـوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْـطانِ الرَّجيـم
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيْمِ
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ [81]
واگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده، ايمان مىآوردند، [هرگز] آنان (كافران ) را به دوستى انتخاب نمىكردند؛ ولى بسيارى از آنها فاسقند.
تفسیر نور
نکته ها
در معناى اين آيه، چند احتمال دادهاند، از جمله:
الف: اگر يهوديان مسلمان مىشدند، كفّاررا ولىّ خود قرار نمىدادند. «1»
ب: اگر يهود، به موسى عليه السلام وتورات ايمان داشتند، هرگز مشركان را ولىّ خود نمىگرفتند. «2»
ج: اگر كفّار و مشركان مسلمان مىشدند، يهود آنان را دوست خود انتخاب نمىكرد. «3»
ظاهر آيه با توجّه به آيات قبل، احتمال اوّل را تقويت مىكند.
پیام ها
1- ايمان آوردن اهلكتاب، چنان بعيد است كه به يك آرزو مىماند. وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... (كلمهى «لَوْ» در موردى به كارى مىرود كه كار نشدنى باشد، مانند پيرمردى كه بگويد: اگر جوان مىشدم!)
2- كسى كه به خدا و پيامبر ايمان قلبى داشته باشد، حاضر نيست ولايت غير الهى را بپذيرد. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ (راه رسيدن به استقلال واقعى و رهائى از سلطهى كفّار، ايمان است)
3- فسق و بىايمانى، سبب پذيرش سلطه كفّار است. لَوْ كانُوا ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ
4- ايمان، با ولايت كفار سازگار نيست. سلطهپذير سازشكار، بىدين و فاسق است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ
5- فسق، با ايمان در تعارض است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَ ... فاسِقُونَ
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير روحالمعانى.
«3». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 355
أَعـوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْـطانِ الرَّجيـم
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيْمِ
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ [81]
واگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده، ايمان مىآوردند، [هرگز] آنان (كافران ) را به دوستى انتخاب نمىكردند؛ ولى بسيارى از آنها فاسقند.
تفسیر نور
نکته ها
در معناى اين آيه، چند احتمال دادهاند، از جمله:
الف: اگر يهوديان مسلمان مىشدند، كفّاررا ولىّ خود قرار نمىدادند. «1»
ب: اگر يهود، به موسى عليه السلام وتورات ايمان داشتند، هرگز مشركان را ولىّ خود نمىگرفتند. «2»
ج: اگر كفّار و مشركان مسلمان مىشدند، يهود آنان را دوست خود انتخاب نمىكرد. «3»
ظاهر آيه با توجّه به آيات قبل، احتمال اوّل را تقويت مىكند.
پیام ها
1- ايمان آوردن اهلكتاب، چنان بعيد است كه به يك آرزو مىماند. وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... (كلمهى «لَوْ» در موردى به كارى مىرود كه كار نشدنى باشد، مانند پيرمردى كه بگويد: اگر جوان مىشدم!)
2- كسى كه به خدا و پيامبر ايمان قلبى داشته باشد، حاضر نيست ولايت غير الهى را بپذيرد. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ (راه رسيدن به استقلال واقعى و رهائى از سلطهى كفّار، ايمان است)
3- فسق و بىايمانى، سبب پذيرش سلطه كفّار است. لَوْ كانُوا ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ
4- ايمان، با ولايت كفار سازگار نيست. سلطهپذير سازشكار، بىدين و فاسق است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ
5- فسق، با ايمان در تعارض است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَ ... فاسِقُونَ
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير روحالمعانى.
«3». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 355
۱.۷k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.