مهمونی با تو میدرخشد

*مهمونی با تو می‌درخشد *

روبه ایینه قدی ایستاده بود هیچ عیب و نقصی درون خودش نمی‌دید احساس میکرد خوشبخت ترین دختر روی زمین است چهره اش به قدری زیبا بود که می‌درخشید لباس حریری و سفید رنگش زیبایی خاصی جلوه میداد کفشای عروسکی که اونو به یاد کودکیش مینداخت رژ مورد نظرش رو برداشت روی توت فرنگی های خوشگل مالیدش ( منحرف نشید رژ رو میگه)
عطر خوشبو رو روی پیراهنش پخش کرد باید خوب جلوه میداد خودشو چون عروسی خواهرش بود
در قهوه ای رنگ زده شد
+ بیا تو
_ واو چه کردی فرشته کوچولو
+ من که کاری نکردم ولی بازم احساس میکنم زشتم
_ آت بس کن تو خیلی خوشگلی چه بخوای چه نخوای تو زیبایی های خاصی داری که من تابه حال ندیدم میخوای توصیف کنم ؟
صورت خوش فرمی که به اندازه مهتاب ماه خوشگله شایدم بیشتر لبای توت فرنگی مزه و خوشگل چشایی به زیبایی آهو که داره به مادرش عشق می‌ورزه بدنی که منو هر شب دیوونه می‌کنه اینا همشون عامل زندگی منن حتی این مهمونی این مهمونی بدون تو زیبا نمیشه با اینکه عروس خواهرته ولی این مهمونی با تو می‌درخشه

+ ستاره های کوچک روی چشمانش درخشید و کفت
هیون میشه زیپ لباسمو ببندی ؟
_ چرا که نه پرنسس
بوسه ای با شوق و اشتیاق بین دو معشوق شروع شد اون شب ات قلبش لرزید برای هیون
دیدگاه ها (۰)

Black life(Part 6) فلش بک به همون زمان_ داشتم سخت زندگی رو ج...

پروف عوض شد گمم نکنین

خوشحالی خیس عرق شده بود نتونستی تحمل کنی زنگ زدی به فلیکس_ آ...

*برگ پاییزی من *خورشید مثل همیشه با اشتیاق و شوق زیاد بلاخره...

#چند پارتی لینو

game of love and hate(part 27)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط