برگ پاییزی من

*برگ پاییزی من *

خورشید مثل همیشه با اشتیاق و شوق زیاد بلاخره طلوع کرده بود زیبایی اون توی هر فصل یه حس خوبی داشت حس دلگرمی حتی توی روزای برفی که از شدت سرما دستات زخم میشه همیشه منتظر این روز بودی تا برسه نگاهتو از پنجره کنار تخت گرفتی و به طرف دیگه تخت چرخیدی فرشتع مو برفی که دلخوشی تمام روزای زندگیت بود رو نگا کردی انرژیت زیاد بود زیاد ترم شد انگشتای باریکتو به سمت موهای لختش بردی و آروم نوازش کردی
از جات پا شدی و به سمت میز تحریرت رفتی یه کاغذ نوتی برداشتی رو روش نوشتی :
دارلینگ من رفتم بیرون کار مهمی دارم تا برگردم صبونه بخور گشنه نمونی دوست دارم خدافظ

کاغذ رو روی ایینه مشترکتون چسبوندی و رفتی ولی همش یه حسی بهت میگفت که برگردی دل خوشی نداشتی ولی خوشحال و منتظر جواب آزمایش بودی آزمایشی که قرار بود نشون بده آیا توی دلت یه پروانه کوچولو از پیله دراومده و داره پرواز میکنه ؟ ذوق داشتی میخواستی فلیکس رو سورپرایز کنی بعد چند دقیقه با تاکسی رسیدی بع مقصد پیاده شدی و رفتی داخل آزمایشگاه تست دادی و منتظر موندی جوابش بیاد خیلیییی ذوق داشتی از استرس زیاد پوست ناخوناتو کنده بودی و امید وار بودی اون کوچولو باشه تو دلت
پرستار با قدمای استوار از اتاق آقای دکتر خارج شد اومد سمتت
§ بفرمایید اینم جواب آزمایش شما بارداری
+ چیییی خیلی ممنون خسته نباشید
§ همچنین بهتون تبریک میگم
+ مرسی ممنون از لطفتون
دیدگاه ها (۰)

خوشحالی خیس عرق شده بود نتونستی تحمل کنی زنگ زدی به فلیکس_ آ...

*مهمونی با تو می‌درخشد * روبه ایینه قدی ایستاده بود هیچ عیب ...

Black life(Part 5)روز ها و روزها گذشت و سونگمین به سختی کار ...

خب حالا یه توضیح درباره اون مدارک مهم توی فیک باید بهتون بگم...

تک پارتی درخواستی

وانشات یونجون•••با کلی سردرد از خواب بیدار شدی و همون اول حا...

اولین بوسه …به درخواست دوست پسرت امروز باهاش قرار داشتی دقیق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط