صدایت که کردم

صدایت که کردم
"جانم" گفتی
مانده‌ام با این
هزار سالی که به عمرم
اضافه شد
چه کنم؟

اصلا میشود
جان
شنید از جان
و جان نگرفت
اصلا مگر داریم
مگر میشود؟

جان بگویی و من جان نگیرم
جان دلم
دیدگاه ها (۴)

عشق یعنی می توان پروانه بودیک نگاه ساده را دیوانه بودعشق یعن...

دیریست دلم بهانه ات می گیردبا گریه سراغ شانه ات می گیرد دلتن...

« اعترافی » بکنم ؟ بین این « پنجره ها » که «...

نمی دانم تو را امشب بِدِل مهمان کنم یا نه؟همه درد وغم ِخود ر...

این نگران کننده ترین تریلری بود که به عمرم دیده بودم... تریل...

دلتنگی ریشه دوانده در تار و پود ِ جانم دلم گرفته هوا گرفته ز...

سیصد و شصت و پنج روز با تو---روز اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط