کتابخانه عشق
"کتابخانه عشق"
part:³¹
پس از گذشت هفت ماه تمرین به کمک تهیونگ تو رقص پیشرفت کرده بودم... امتحانات تموم شده بودن و امروز قرار بود با تهیونگ،سوهو، بورام و میون بریم برای اودیشن دادن من...همه جز میون پیش هم بودیم و فقط میون نیومده بود منتظرش ایستاده بودیم که زنگ زد
میون:یونا...متاسفم من نمیتونم بیام
یونا:اشکالی نداره
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم...بعد از نیم ساعت رسیدیم و وارد کمپانی شدیم
رفتم و بعد از اینکه قد و وزنم رو کشیدن
کارمند:قد و وزنتون برای ایدل بودن مناسبه، تا چند دقیقه خودتو آماده کنید تست صدا و رقص میدید
یونا:چشم
تا زمانی که وقتم بشه تمرین کردم
بورام:واو...صدات خیلی قشنگه
یونا:ممنون
یکی اومد سمتمون..فکر کنم از همون کارکنای کمپانی باشه...با حالت سوالی پرسید
کارکن:لی یونا؟
یونا:بله
کارکن: آماده اید؟
یونا:بله
رفتم و تست رو دادم
کارمند:شمارتون رو بنویسید...تا فردا بهتون اطلاع میدیم
یونا:چشم
....
پیام دادن...ناشناس بود ولی بنظرم از کمپانی بود..
ناشناس:با سلام و وقت بخیر خانم محترم،ضمن تشکر از زحمات شما با تأسف به عرضتان میرسد که شما در اودیشن قبول نشدید
یونا:یعنی چی...همه داورا که نظر مثبت داده بودن
تهیونگ:گوشیتو بده
پیامو خوند
تهیونگ:تو که تو بهترین شکل ممکن بودی تو همه تستا
یونا:همین دیگه...
تهیونگ:وایسا ببینیم چیکار میتونیم کنیم
به گوشی تهیونگ پیام اومد،گوشیشو باز کرد
تهیونگ:چی...بابا؟!
یونا:چی شده،چی میگه
پیامو خوند
تهیونگ:پسرم،منم لطفا بیا به خونه قبلیمون
یونا:یعنی چی شده
تهیونگ:نمیدونم
یونا:منم باهات میام،شاید اتفاق بدی بیفته
تهیونگ:نه بابا چه اتفاق بدی میخواد بیفته بابامه ها مثلا بعدشم اگه میخوای بیای چیکار میتونی کنی
یونا:خوبه خودت دیدی تو کتک زدن مردم چقدر حرفه ایم
تهیونگ:درسته ولی قرار نیست طوری که تو فکر میکنی اتفاقی بیفته
یونا: مطمئن شم؟
تهیونگ: مطمئن
یونا:باشه
ادامه دارد...
بعد یک یا دو ساعت پست شدن پارت تو چنل روبیکا تو پیج ویسگون همون پارت رو میذارم پس برای زودتر خوندن فیک تو چنل روبیکام عضو شین!
لینک چنل روبیکام:
https://rubika.ir/fake_novel_bts
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #تهیونگ
part:³¹
پس از گذشت هفت ماه تمرین به کمک تهیونگ تو رقص پیشرفت کرده بودم... امتحانات تموم شده بودن و امروز قرار بود با تهیونگ،سوهو، بورام و میون بریم برای اودیشن دادن من...همه جز میون پیش هم بودیم و فقط میون نیومده بود منتظرش ایستاده بودیم که زنگ زد
میون:یونا...متاسفم من نمیتونم بیام
یونا:اشکالی نداره
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم...بعد از نیم ساعت رسیدیم و وارد کمپانی شدیم
رفتم و بعد از اینکه قد و وزنم رو کشیدن
کارمند:قد و وزنتون برای ایدل بودن مناسبه، تا چند دقیقه خودتو آماده کنید تست صدا و رقص میدید
یونا:چشم
تا زمانی که وقتم بشه تمرین کردم
بورام:واو...صدات خیلی قشنگه
یونا:ممنون
یکی اومد سمتمون..فکر کنم از همون کارکنای کمپانی باشه...با حالت سوالی پرسید
کارکن:لی یونا؟
یونا:بله
کارکن: آماده اید؟
یونا:بله
رفتم و تست رو دادم
کارمند:شمارتون رو بنویسید...تا فردا بهتون اطلاع میدیم
یونا:چشم
....
پیام دادن...ناشناس بود ولی بنظرم از کمپانی بود..
ناشناس:با سلام و وقت بخیر خانم محترم،ضمن تشکر از زحمات شما با تأسف به عرضتان میرسد که شما در اودیشن قبول نشدید
یونا:یعنی چی...همه داورا که نظر مثبت داده بودن
تهیونگ:گوشیتو بده
پیامو خوند
تهیونگ:تو که تو بهترین شکل ممکن بودی تو همه تستا
یونا:همین دیگه...
تهیونگ:وایسا ببینیم چیکار میتونیم کنیم
به گوشی تهیونگ پیام اومد،گوشیشو باز کرد
تهیونگ:چی...بابا؟!
یونا:چی شده،چی میگه
پیامو خوند
تهیونگ:پسرم،منم لطفا بیا به خونه قبلیمون
یونا:یعنی چی شده
تهیونگ:نمیدونم
یونا:منم باهات میام،شاید اتفاق بدی بیفته
تهیونگ:نه بابا چه اتفاق بدی میخواد بیفته بابامه ها مثلا بعدشم اگه میخوای بیای چیکار میتونی کنی
یونا:خوبه خودت دیدی تو کتک زدن مردم چقدر حرفه ایم
تهیونگ:درسته ولی قرار نیست طوری که تو فکر میکنی اتفاقی بیفته
یونا: مطمئن شم؟
تهیونگ: مطمئن
یونا:باشه
ادامه دارد...
بعد یک یا دو ساعت پست شدن پارت تو چنل روبیکا تو پیج ویسگون همون پارت رو میذارم پس برای زودتر خوندن فیک تو چنل روبیکام عضو شین!
لینک چنل روبیکام:
https://rubika.ir/fake_novel_bts
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #تهیونگ
- ۶.۱k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط