من فکر میکنم

من #فکر می‌کنم
هرگز نبوده #قلب_من
اینگونه
گرم و سُرخ:

#احساس_می‌کنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگ‌زای
چندین هزار چشمه‌ی #خورشید
در دلم
می‌جوشد از #یقین ؛

احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشه‌ی این شوره‌زارِ #یأس
چندین هزار #جنگل شاداب
ناگهان
می‌روید از #زمین .

آه ای یقینِ گم‌شده، ای ماهیِ گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو!
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ #عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!

من فکر می‌کنم
هرگز نبوده
دستِ من
این سان بزرگ و شاد:

احساس می‌کنم
در چشمِ من
به آبشرِ اشکِ سُرخ‌گون
خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد #نفس؛

احساس می‌کنم
در هر رگم
به هر تپشِ قلبِ من
کنون
بیدارباشِ قافله‌یی می‌زند جرس

آمد شبی برهنه‌ام از در
چو روحِ آب
در سینه‌اش دو #ماهی و در دستش #آینه
#گیسو یِ خیسِ او خزه‌بو، چون #خزه به‌هم.

من بانگ برکشیدم از آستانِ #یأس:
«ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمی‌نهم!»

✍️ #احمد_شاملو

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی #شعر_فارسی
#سرای_فارسی #آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک #حکایت #شعر_آیینی
#گرم #سرخ #چشمه #ماهی #برکه #فکر #روح
#روح_آب #قلب
دیدگاه ها (۰)

مرغ باغ ملکوتم. . .

هر آن سِرّی که در سر داری با #دوست در میان منه، چه دانی که و...

#نصیحت پادشاهان کردن کسی را مسلم بود که #بیم سر ندارد یا #ام...

..... ز #دانایان بوَد این نکته مشهورکه #دانش در کُتب، داناست...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط