مروارید آبی

مروارید آبی²
Part ⁴
متوجه شدم یوجین عشق قبلی جیمین
داخل ایتالیا زندگی میکنه...
وقتی تصمیم گرفتیم بریم ایتالیا پدربزرگم فوت کرد مجبور شدیم بیایم فرانسه و وقتی هم اومدیم فرانسه این خونه رو گرفتیم با پدرت بعدشم با جیمین رفتیم ایتالیا...(مکث)
این دفترچه رو بگیر بقیه شو بخون
با دستش جلوی اشکاش و گرفت و از اتاق رفت بیرون*
ویو لانا
دیگه نمیتونستم اروم باشم
رفتم تو اتاق خودم و پشت در تا میتونستم یکساعت گریه کردم و سیاهی...
ویو لوگان
مامان از اتاق رفت بیرون و من و با کلی سوال تنها گذاشت دفترچه رو باز کردم
صفحه اول و باز کردم
دوم ژوئن 2013
ویو لانا
دست به قلم شدم از حرفای مادرم نویسنده شدم و از رفتار های پدرم هنرمند.
امروز به خاطر یک نقشه کور کورانه مجبور شدم سرنوشت خودم و تغییر بدم و تن به این زندگی لعنتی بدم
شاید شاید هیچوقت قرار نباشه من طعم خوشبختی و بچشم
_کیم لانا
(پارت اول)
صفحه اخر که بازش کردم
سوم جولای 2030
امروز پسرم لوگان تولد دوازده سالگی شو گرفت
نشستم از اول تا اخر دفترچه رو خوندم
همه چی با داستانی که مادرم برام تعریف کرده بود درست در میومد
پس این همه سال مامانم... داشت بهم دروغ میگفت؟
وایسا ببینم پرده رو زدم کنار و به هوا نگاه کردم
شب شده بود داشت برف میومد..
ولی مامانم کجاست؟
دفترچه رو صاف گرفتم که یه عکس از وسطش افتاد..
اون عکسه مادرم کنار یه مرد دیگه بود
پشت عکس نوشته بودن " عروسی جونگکوک و لانا ‟
اون مرد حتما پدرمه... ولی چقدر جذابه... عکس و با خودم ورداشتم و دفترچه رو بستم و گذاشتم روی میز
و به سمت اتاق مادرم رفتم
در زدم ولی جواب نداد

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

مروارید آبی²Part ⁵بزور خودم و جا کردم تو اتاق در تا نصفه کمی...

مروارید آبی²Part⁶+اره باید خیلی مواظب لوگان باشم£ همچنین خود...

هفتمین عشق Part33 یومی: چرا اینقدر گند اخلاقی؟ _برو بیرونجیه...

هفتمین عشق Part 32که صدای اب رو توی حموم شنیدم عجب خریه ها ب...

پارت 2. خیانت

جیمین فیک زندگی پارت ۶۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط