THE NAME
.THE NAME...
میان دو نگاه
PART...
🕖
SEASON...
1⃣
🖤💋...
_مگه شما ها با هم خواهر و برادر نیستید؟ چرا اینقدر رسمی حرف میزنی؟
این جمله ی هانا باعث شد نگاه ها روی یونگی و سوفی بره.
جیهوپ با ناباوری گفت :
_خواهر و برادر؟
نگاه های زیادی روشون بود.
نگاه هایی مثل کنجکاوی، ناباوری و متعجب.
یونگی نگاهی به جیهوپ و نامجون انداخت و بعد به اعضای تی اکس تی و استری کیدز و خیلی ریلکس بدون توجه به سوال جیهوپ به سوفی نگاهی انداخت و گفت:
_خانم مين من درحال حاضر هیچ حسی نسبت به بود و نبود شما ندارم و حتی برام اهمیتی هم نداره.
سوفی درجواب گفت:
_درسته حق با شماست اشتباه از من بود که یادم نبود 10 سال پیش چه اتمام حجتی باهم کرده بودیم.
این گفت و گو همه رو بیشتر تشنه ی حقیقت کرد. اما دعوا داشت بالا میگرفت که لینو بلند شد و گفت:
_یونگی هیونگ، سوفی مگه قول نداده بودین راجب 10 سال پیش حرفی نزنید!
این حرف باعث شد که سوفی یادش بیاد دوستی مثل لینو تو این عمارت داره.
هیونجین و بنگچان که از تعجب شاخ درآورده بودن نگاهی به لینو کردن و هان گفت:
_لینو هیونگ چرا نگفته بودی که سوفی و یونگی هیونگ رو از قبل میشناسی که لینو برگشت و گفت:
_چون برمیگرده به 10 سال پیش و من فکر نمیکردم یک روز همچین اتفاقی بیفته.
الان 3 گروه درگیر بودن ام اعضای تی اکس تی اون وسط نشسته بودن و فقط با کنجکاوی گوش میدادن که هانا بلند شد و بحث رو عوض کرد وگفت:
_ کنجکاوم بیشتر با اعضای تی اکس تی آشنا بشم و...
🖤💋...
#ميان_دو_نگاه
@w.h.s.scenario.2025
میان دو نگاه
PART...
🕖
SEASON...
1⃣
🖤💋...
_مگه شما ها با هم خواهر و برادر نیستید؟ چرا اینقدر رسمی حرف میزنی؟
این جمله ی هانا باعث شد نگاه ها روی یونگی و سوفی بره.
جیهوپ با ناباوری گفت :
_خواهر و برادر؟
نگاه های زیادی روشون بود.
نگاه هایی مثل کنجکاوی، ناباوری و متعجب.
یونگی نگاهی به جیهوپ و نامجون انداخت و بعد به اعضای تی اکس تی و استری کیدز و خیلی ریلکس بدون توجه به سوال جیهوپ به سوفی نگاهی انداخت و گفت:
_خانم مين من درحال حاضر هیچ حسی نسبت به بود و نبود شما ندارم و حتی برام اهمیتی هم نداره.
سوفی درجواب گفت:
_درسته حق با شماست اشتباه از من بود که یادم نبود 10 سال پیش چه اتمام حجتی باهم کرده بودیم.
این گفت و گو همه رو بیشتر تشنه ی حقیقت کرد. اما دعوا داشت بالا میگرفت که لینو بلند شد و گفت:
_یونگی هیونگ، سوفی مگه قول نداده بودین راجب 10 سال پیش حرفی نزنید!
این حرف باعث شد که سوفی یادش بیاد دوستی مثل لینو تو این عمارت داره.
هیونجین و بنگچان که از تعجب شاخ درآورده بودن نگاهی به لینو کردن و هان گفت:
_لینو هیونگ چرا نگفته بودی که سوفی و یونگی هیونگ رو از قبل میشناسی که لینو برگشت و گفت:
_چون برمیگرده به 10 سال پیش و من فکر نمیکردم یک روز همچین اتفاقی بیفته.
الان 3 گروه درگیر بودن ام اعضای تی اکس تی اون وسط نشسته بودن و فقط با کنجکاوی گوش میدادن که هانا بلند شد و بحث رو عوض کرد وگفت:
_ کنجکاوم بیشتر با اعضای تی اکس تی آشنا بشم و...
🖤💋...
#ميان_دو_نگاه
@w.h.s.scenario.2025
- ۹۶۶
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط