THE NAME
.THE NAME...
میان دو نگاه
PART...
🕘
SEASON...
1⃣
🖤💋...
سوفی به سرعت از وسط تهیونگ و جونگ کوک در میشه و به سمت اتاقش میره و در رو میبنده.
جونگ کوک و تهیونگ وقتی سوفی از وسطشون رد میشه با چشمایی که انگار دارن چیزی رو پنهان میکنن نگاهش میکنن.
برای سوفی تنها چیز های قابل تحمل خوابگاه اجوما و اتاقش بودن.
اجوما روح خونه بود و اتاقش نقطه امن خوابگاه.
نشست جلوی آینه ی اتاقش و نگاهی به خودش انداخت و بعد از انجام روتین پوستیش به سمت تخت گرم و نرمش رفت و دراز کشید.
با فکر کردن به اتفاق های امروز اشکاش ناخودآگاه سرازیر شدن.
بالشتش اشک هاش رو پاک میکرد و پتوش بلغش میکرد.
بعد از گذر چند دقیقه سوفی خوابش برد.
7:45 a.m:
هانا امروز از همیشه زودتر بلند شده بود.
سریعا به سمت ماشینش رفت و به سمت کمپانی رفت.
نامجون و بنگچان و سوبین هم با یه ماشین جدا اما به همون مقصد راه افتادن.
8:00 a.m:
هانا وارد اتاق پی دی نیم شد و بعد از نیم ساعت حرف زدن از اتاق خارج شد و با دیدن اون سه تا پسر کمی جا خورد. احترامی بهشون گذاشت و رفت تا برگرده به عمارت.
نامجون و بنگچان و سوبین وارد اتاق شدن و انگار هر چهارنفرشون به یه قصد اومده بودن.
12:45 p.m:
همه منتظر غذا بودن که بنگچان سر بحث رو وا کرد:
_از اونجایی که زندگی 23 نفر باهم سخته. هم برای خودمون هم کمپانی و هم اجوما کمپانی یه تصمیم گرفته که تا شب باید اجرا بشه.
همه چشم ها منتظر بودن تا تصمیم پی دی نیم رو بشنون.
سوبین صداش رو صاف کرد و...
🖤💋...
#ميان_دو_نگاه
@w.h.s.scenario.2025
میان دو نگاه
PART...
🕘
SEASON...
1⃣
🖤💋...
سوفی به سرعت از وسط تهیونگ و جونگ کوک در میشه و به سمت اتاقش میره و در رو میبنده.
جونگ کوک و تهیونگ وقتی سوفی از وسطشون رد میشه با چشمایی که انگار دارن چیزی رو پنهان میکنن نگاهش میکنن.
برای سوفی تنها چیز های قابل تحمل خوابگاه اجوما و اتاقش بودن.
اجوما روح خونه بود و اتاقش نقطه امن خوابگاه.
نشست جلوی آینه ی اتاقش و نگاهی به خودش انداخت و بعد از انجام روتین پوستیش به سمت تخت گرم و نرمش رفت و دراز کشید.
با فکر کردن به اتفاق های امروز اشکاش ناخودآگاه سرازیر شدن.
بالشتش اشک هاش رو پاک میکرد و پتوش بلغش میکرد.
بعد از گذر چند دقیقه سوفی خوابش برد.
7:45 a.m:
هانا امروز از همیشه زودتر بلند شده بود.
سریعا به سمت ماشینش رفت و به سمت کمپانی رفت.
نامجون و بنگچان و سوبین هم با یه ماشین جدا اما به همون مقصد راه افتادن.
8:00 a.m:
هانا وارد اتاق پی دی نیم شد و بعد از نیم ساعت حرف زدن از اتاق خارج شد و با دیدن اون سه تا پسر کمی جا خورد. احترامی بهشون گذاشت و رفت تا برگرده به عمارت.
نامجون و بنگچان و سوبین وارد اتاق شدن و انگار هر چهارنفرشون به یه قصد اومده بودن.
12:45 p.m:
همه منتظر غذا بودن که بنگچان سر بحث رو وا کرد:
_از اونجایی که زندگی 23 نفر باهم سخته. هم برای خودمون هم کمپانی و هم اجوما کمپانی یه تصمیم گرفته که تا شب باید اجرا بشه.
همه چشم ها منتظر بودن تا تصمیم پی دی نیم رو بشنون.
سوبین صداش رو صاف کرد و...
🖤💋...
#ميان_دو_نگاه
@w.h.s.scenario.2025
- ۹۴۱
- ۱۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط