جزیره کشف نشده 🌴 پارت۳۷ 💚
جین: چه آهنگی. حتما باید بدم یکی از پسرا کاملشو بخونن.
جیهوپ: تو هم با پسرا و دخترات ما رو کشتی.
جین: بیایید حسود نباشیم.
جانگکوک: بچه ها من میگم وقتی دارو رو پیدا کرد من میتونم با سلاح MEH ام اون دارو رو وارد بدنش بکنم.
شوگا: سلاح جدیدته؟
جانگکوک: آره. تقریبا به شکل ماره و مثل آفتاب پرست هر جا بره رنگشس تغییر میکنه همینطور کنترلی هست.
تهیونگ: یعنی وقتی با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنی ثروتمندترین فرد جهان میشی.
یوری: آره.
ــ مثلا ما جلسه اضطراری داریما. نصفش میره به حرفای احمقانه شما.
جین: عزیزم همینی که هست. میخوای قبول کن میخوای نکن. ما عوض بشو نیستیم.
ــ بله میدونم.
شوگا: خب دیگه کافیه بمونیم هم به جایی نمیرسیم بهتره هر کدوممون بریم تنهایی فکر کنیم و گزارش بدیم.
ــ به شدت موافقم باهات.
تهیونگ: باشه.
هممون بلند شدیم. رسیدم خونه. وارد عمارت شدم. چقدر خستم.رفتم بالا. باید یه جوری برا لیندا توضیح بدم آره اینطوری بهتره. سرمو بلند کردم. عه اینجا کجاست؟ در اتاق لیندا بود. چه عجب این پاهامم خود اختیار شدن. اختیارشون دست من نیست. هوف ولش. در اتاقو زدم. گایون درو باز کرد...........
ــ داخله؟
گایون: بله قربان.
ــ تو بیرون باش میخوام تنهایی باهاش حرف بزنم.
گایون: چشم سرورم.
گایون رفت بیرون. وارد اتاق شدم. کنار پنجره ایستاده بودو بیرونو نگاه میکرد. رفتم جلوتر و پشتش به بیرون نگاه کردم. از اینجا میشد جنگلو دریا رو دید............
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
جیهوپ: تو هم با پسرا و دخترات ما رو کشتی.
جین: بیایید حسود نباشیم.
جانگکوک: بچه ها من میگم وقتی دارو رو پیدا کرد من میتونم با سلاح MEH ام اون دارو رو وارد بدنش بکنم.
شوگا: سلاح جدیدته؟
جانگکوک: آره. تقریبا به شکل ماره و مثل آفتاب پرست هر جا بره رنگشس تغییر میکنه همینطور کنترلی هست.
تهیونگ: یعنی وقتی با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنی ثروتمندترین فرد جهان میشی.
یوری: آره.
ــ مثلا ما جلسه اضطراری داریما. نصفش میره به حرفای احمقانه شما.
جین: عزیزم همینی که هست. میخوای قبول کن میخوای نکن. ما عوض بشو نیستیم.
ــ بله میدونم.
شوگا: خب دیگه کافیه بمونیم هم به جایی نمیرسیم بهتره هر کدوممون بریم تنهایی فکر کنیم و گزارش بدیم.
ــ به شدت موافقم باهات.
تهیونگ: باشه.
هممون بلند شدیم. رسیدم خونه. وارد عمارت شدم. چقدر خستم.رفتم بالا. باید یه جوری برا لیندا توضیح بدم آره اینطوری بهتره. سرمو بلند کردم. عه اینجا کجاست؟ در اتاق لیندا بود. چه عجب این پاهامم خود اختیار شدن. اختیارشون دست من نیست. هوف ولش. در اتاقو زدم. گایون درو باز کرد...........
ــ داخله؟
گایون: بله قربان.
ــ تو بیرون باش میخوام تنهایی باهاش حرف بزنم.
گایون: چشم سرورم.
گایون رفت بیرون. وارد اتاق شدم. کنار پنجره ایستاده بودو بیرونو نگاه میکرد. رفتم جلوتر و پشتش به بیرون نگاه کردم. از اینجا میشد جنگلو دریا رو دید............
ـ✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾✾ـ
#جزیره_کشف_نشده #میراث_ابدی #میراث_ابدی۲ #آنتی_bts
۱۲.۴k
۰۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.