به تیر تیز مژگانت دلم صدبار می لرزید

به تیر تیز مژگانت، دلم صدبار می لرزید

به دستانت که لب دادم، شروعی سینمایی شد

درون خانه ای خلوت، به کام شربتی گیرا

نشستم رو به چشمانت، نگاهت ماورایی شد ..


"❤ ️
دیدگاه ها (۷)

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید...قفسم برده به باغی و دلم ش...

خسته ام از کوچه های نم زده از شروع  فصل  سرد  غم  زده از فشا...

غصه ی دنیا ندارم، چون تودنیایم شدیحسرت فردا ندارم، چون تو،فر...

👈 🏻 بســـلامتی خودم👉 🏻 کـــہ همــہ گـــــفتنـد نــامــــــــ...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟒𝟗آنالی:از روی تخت بلند شدم که زیر دلم بدجور تی...

اولین دیدار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط