پارت۳۵
پارت۳۵
جیهیو: قلبم اومد تو دهنم چون یهو پرتم کرد رو تخت داشتم میمیردم اگه زیرش له بشم چی یا بیمرم
تهیونگ: چیزی گفتی؟؟
جیهیو: نههههه نههه نگفتم
اریکا: پس جیهیو کجاس؟
جونگ کوک: فکر کنم اوضاع خرابه باید بپیچونمش
اریکا: چیزی گفتی؟؟
جونگ کوک: نهه نه من چیزی تگفتم میخواستم بگم که جیهیو با تهیونگ رفتن سینما
اریکا: سینما؟؟؟؟؟؟
کوک: اره مگه چیه؟؟
اریکا: اخه الان پارتی
کوک: مبدونم اما خب تهیونگ جیهیو رو دوست داره
اریکا: پوفففف اوکی پس بریم دیگه جیهیو که نیست
کوک: لطفا انقدر با تهیونگ لج نباش
اریکا: چرا ؟؟؟؟اون با من انقدر بدرفتاری کرده که من دوست ندارم بهش نگاه کنم
کوک: اونم خوبی هایی داره حالا از این به بعد اون یکی اخلاقشو میبینی
اریکا: امیدوارم
تهیونگ: خیلی دلم میخوادت
جیهیو: (من دارم میکیرم این چی میگه ای خدااا خودت بهم رحم کن)
یهو تهیونگ رفت سمت گردن جیهیو و گردنشو محکم میبوسید و گاز میگرفت
جیهیو: با درد گرفتن گردنم یه جیغ اروم کشیدم وایی چرا گاز میگیره
تهیونگ اومد سمت لب های جیهیو و لباشو لیس میزد و میبوسید
جیهیو: نمیدونم چرا یهو به نالکه کردن افتادم
تهیونگ: دیدم داره حالش بد میشه دیگه از روش بلند شدمو گفتم دیگه باید بریم
جیهیو: خدایا شکرت بالاخره تمومش کرد
تهیونگ: بیا این لباست
جیهیو: مرسی
تهیونگ: لباسمو پوشیدمو جلوی ایینه درستش کردم
بریم؟؟؟؟؟
جییهو: اره
تهیونگ: رفتم دم گوشش گفتم این دفعه بهت رحم کردم دفعه ی بعد دیگه از این خبرا نیست
جیهیو: قلبم اومد تو دهنم چون یهو پرتم کرد رو تخت داشتم میمیردم اگه زیرش له بشم چی یا بیمرم
تهیونگ: چیزی گفتی؟؟
جیهیو: نههههه نههه نگفتم
اریکا: پس جیهیو کجاس؟
جونگ کوک: فکر کنم اوضاع خرابه باید بپیچونمش
اریکا: چیزی گفتی؟؟
جونگ کوک: نهه نه من چیزی تگفتم میخواستم بگم که جیهیو با تهیونگ رفتن سینما
اریکا: سینما؟؟؟؟؟؟
کوک: اره مگه چیه؟؟
اریکا: اخه الان پارتی
کوک: مبدونم اما خب تهیونگ جیهیو رو دوست داره
اریکا: پوفففف اوکی پس بریم دیگه جیهیو که نیست
کوک: لطفا انقدر با تهیونگ لج نباش
اریکا: چرا ؟؟؟؟اون با من انقدر بدرفتاری کرده که من دوست ندارم بهش نگاه کنم
کوک: اونم خوبی هایی داره حالا از این به بعد اون یکی اخلاقشو میبینی
اریکا: امیدوارم
تهیونگ: خیلی دلم میخوادت
جیهیو: (من دارم میکیرم این چی میگه ای خدااا خودت بهم رحم کن)
یهو تهیونگ رفت سمت گردن جیهیو و گردنشو محکم میبوسید و گاز میگرفت
جیهیو: با درد گرفتن گردنم یه جیغ اروم کشیدم وایی چرا گاز میگیره
تهیونگ اومد سمت لب های جیهیو و لباشو لیس میزد و میبوسید
جیهیو: نمیدونم چرا یهو به نالکه کردن افتادم
تهیونگ: دیدم داره حالش بد میشه دیگه از روش بلند شدمو گفتم دیگه باید بریم
جیهیو: خدایا شکرت بالاخره تمومش کرد
تهیونگ: بیا این لباست
جیهیو: مرسی
تهیونگ: لباسمو پوشیدمو جلوی ایینه درستش کردم
بریم؟؟؟؟؟
جییهو: اره
تهیونگ: رفتم دم گوشش گفتم این دفعه بهت رحم کردم دفعه ی بعد دیگه از این خبرا نیست
۶۳.۷k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.