پارت 18

رسیدیم خونه من پیاده شد و دوباره من رو بغل کرد و برد خونم طبقه بالا
گذاشتم روی تخت خواست بلند بشه که گردنبندم به‌ دکمه لباسش گیر کرد هر چقدر تلاش کردم باز کنم نشد یهو روم خیمه زد متعجب بهش نگاه کردم که..... #منحرف_نشید 😈😂😂😂😂😂
دکمه‌های لباسش رو کامل باز کرد بعد دکمه رو ازش درآورد آب دهنم رو قورت دادم و گفتم نامجون میشه بلند بشی
+میدونی اصلا دلم نمی‌خواد
_چرا 🤔🤔
+چون.....
_چون
+ام باشه بلند شدم و رفتم لباس
رو پوشیدم گفتم تو خسته ای یکم دراز بکش تامنم چیزی برات حاضر کنم
_لازم نیست من گرسنم نیست بعدا میخورم
+نه نمیشه دکتر گفت باید مراقب خودت باشی میرم تا چیزی حاضر کنم تو هم بخواب
_اوممم باشه
"دو ساعت بعد"
با صدای گوشیم چشمام رو باز کردم
سر جام نشستم چقدر زیاد خوابیدم
گوشی رو باز کردم لونا بود😴😴😴
_الو
لونا میرا چرا بهم زنگ نمیزنی رفتی پیش بی تی اس من رو فراموش کردی ببخشید میرا میخواستم الان بیام پیشت ولی نمیتونم
لونا مگه خونه ای
_آره
لونا نیم ساعت دیگه اونجام بای
_اما لون... ای قطع کرد دختر کله شق 😒😒😒😒
دیدگاه ها (۱)

پارت 19

پارت 20

پارت 17 عشق منظمم

امتحان های تخصصیم تموم شد

ویو ات :در که باز کردم یه مرد جذابند بلند بود وای تتوهاش وای...

ִֶָ ✦ ˖ܢܚ݅ـــبߺ ܟܿــߊ‌ࡎ ִֶָ ✦ ˖𝙿𝚊𝚛𝚝¹ᨒᨓᨒᨓᨒᨓویو یونا :        ...

Part:15________________________________لونا رفت سمت اتاقش و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط