خدایا...
خدایا...
اصلا حواست به من هست...
حواست به این اشک هایی که میریزم هست؟؟
حواست به این دل شکستم هست؟؟؟
خدایا یه عمرِ دارم غصه میخورم
هر کی منو مبینه میگه غصه نخور روزای خوبم میرسه
خدایا...
پس این روزای خوب کجاست؟؟؟
روزای خوب من رو گذاشتی واسه بعد مرگم؟؟یا گذاشتی واسه چند سال دیگه؟؟؟
خدایا من الان روزای خوب میخوام چند سال دیگه فایده نداره...
خدایا عمرم رفت
خدایا جوونیم رفت
این روزای خوب قراره کی برسه؟؟؟
من خودم کسی بودم که به شدت به حکمتت اعتقاد داشتم و دارم...
اصلا گیریم این روزای من یه حکمتی پشتش هست...
خدایا این چه حکمتیه که من ذره ذره دارم جلو چشمای مادرم آب میشم
خدایا...
دلت به حال من نمیسوزه
دلت به حال مادرم بسوزه،این مادری که همه زندگیش منم،این مادری که خودت شاهدی میشینه هر شب تا صبح به حال من اشک میریزه
دلت به حال من نمیسوزه
دلت به حال پدرم میسوخت
پدری که از غصه های من پیر شد.......
خدایا من که هیچی واسه خودم نمیخوام
به عظمتت قسم،به جان همون مادر قسم،اگر میگم حال و روز زندگی من خوب کن بخاطر اینکه دل مادرم شاد شه
وگرنه من به یه مرحله ای از زندگی رسیدم که هیچی دیگه واسه خودم نمیخوام
نه آرزویی دارم نه رویایی هیچی...
خدایا...
من هیچوقت اهل گله کردن
من هیچوقت ناشکری نکردم
اما ببین به کجا رسیدم دارم از تو گله میکنم
ببین به کجا رسیدم که دارم میگم تو منو نمیبینی
مگه نگفتی از رگ گردن به من نزدیک تری
مگه نگفتی بنده ام دلت از همه جا برید بیا پیش خودم دردای دلت رو به من بگو
خدایا...
حواست به من باشه...
یکم فقط یکم به من نگاه کن
من که ازت چیز زیادی نمیخوام
یکم فقط جون بده به زندگیم
یکم دستم رو بگیر از زمین بلندم کن
یکم بغلم کن،اشکامو پاک کن بگو غصه نخور من هستم...
خدایا...
خدایا....
خدایا...
#محمدبیباک
۲۶مهر۹۶
اصلا حواست به من هست...
حواست به این اشک هایی که میریزم هست؟؟
حواست به این دل شکستم هست؟؟؟
خدایا یه عمرِ دارم غصه میخورم
هر کی منو مبینه میگه غصه نخور روزای خوبم میرسه
خدایا...
پس این روزای خوب کجاست؟؟؟
روزای خوب من رو گذاشتی واسه بعد مرگم؟؟یا گذاشتی واسه چند سال دیگه؟؟؟
خدایا من الان روزای خوب میخوام چند سال دیگه فایده نداره...
خدایا عمرم رفت
خدایا جوونیم رفت
این روزای خوب قراره کی برسه؟؟؟
من خودم کسی بودم که به شدت به حکمتت اعتقاد داشتم و دارم...
اصلا گیریم این روزای من یه حکمتی پشتش هست...
خدایا این چه حکمتیه که من ذره ذره دارم جلو چشمای مادرم آب میشم
خدایا...
دلت به حال من نمیسوزه
دلت به حال مادرم بسوزه،این مادری که همه زندگیش منم،این مادری که خودت شاهدی میشینه هر شب تا صبح به حال من اشک میریزه
دلت به حال من نمیسوزه
دلت به حال پدرم میسوخت
پدری که از غصه های من پیر شد.......
خدایا من که هیچی واسه خودم نمیخوام
به عظمتت قسم،به جان همون مادر قسم،اگر میگم حال و روز زندگی من خوب کن بخاطر اینکه دل مادرم شاد شه
وگرنه من به یه مرحله ای از زندگی رسیدم که هیچی دیگه واسه خودم نمیخوام
نه آرزویی دارم نه رویایی هیچی...
خدایا...
من هیچوقت اهل گله کردن
من هیچوقت ناشکری نکردم
اما ببین به کجا رسیدم دارم از تو گله میکنم
ببین به کجا رسیدم که دارم میگم تو منو نمیبینی
مگه نگفتی از رگ گردن به من نزدیک تری
مگه نگفتی بنده ام دلت از همه جا برید بیا پیش خودم دردای دلت رو به من بگو
خدایا...
حواست به من باشه...
یکم فقط یکم به من نگاه کن
من که ازت چیز زیادی نمیخوام
یکم فقط جون بده به زندگیم
یکم دستم رو بگیر از زمین بلندم کن
یکم بغلم کن،اشکامو پاک کن بگو غصه نخور من هستم...
خدایا...
خدایا....
خدایا...
#محمدبیباک
۲۶مهر۹۶
۴.۶k
۲۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.