پارت نود دو غریبه آشنا
#پارت_نود_دو #غریبه_آشنا
تانیا
چند وقت میشه دونگهه کنارمه...واسه تمرین میره ولی خیلی میاد پیشم...دیگه مثل قبلا نیستم...چند روز پیش رفتیم بازار چند دست لباس دخترونه خریدیم...گفت فقط باید از این لباسا بپوشم،ولی من هنوزم لباس پسرونه میپوشم بعضی وقتا...امروز هم میخواد بیاد...موهامو خیلی دوست داره،منم موهامو خوشگل میکنم ک خوشش بیاد...زنگ در رو زدن...عه دونگهه اومد،رفتم به آیفون نگاه کردم در رو باز کردم تا بیاد داخل...اومد داخل یه جعبه بزرگ تو دستش بود و چند نفر پشت سرش که یه عالمه جعبه و کاور لباس دستشون بود
دونگهه: جعبه ها رو بزارید اونجا جلوی اون اتاق
جعبه ها رو گذاشتن اونجا
دونگهه:خسته نباشید
+دونگهه اینا چین
دونگهه:اول سلام تانیا خانم
+سلام آقا دونگهه،حالا بگو اینا چین
-اینا مثلا فک کن هدیه اس
+هدیه!چی هست حالا
-خب برو نگاهی بهشون بنداز تا من کارمو انجام بدم
+چه کاری
-با اجازت
کارتون رو برداشت رفت تواتاق
-دوباره با اجازت
در کمدم رو باز کرد و یکی یکی همه لباس ها رو نگاه میکرد اونا ک پسرونه بودن رو میزاشت تو کارتون
+آخه چرا لباسامو جمع میکنی
-فقط دارم جمعشون میکنم دور ک نمیندازم
وقتی همه رو جمع کرد اومد،کاور های لباس و چندتا از جعبه ها رو هم برد
-تانیا چرا خشک شدی اونجا،بیا ببین اینا رو دیگه
+هانن،باشه
لباس هارو از تو کاور درمیاورد و نشونم میداد میزاشت تو کمد...چقد ذوق میکرد...واقعا انقد دوستم داره که ذوق میکنه برام...حتما داره دیگهههه
+وای مرسی دونگهه،خیلی قشنگن
-دیگه از اون لباسا نمیپوشی،باشه
+باشه
-داخل اون یکی جعبه هم لاک و گیر و سر و از این چیزا هست
+باشه مرسیی
یکم دیگه موند پیشم
-من دیگه برم تانیا
+کم موندی پیشم
-کار دارم عزیزم میام دوباره
+باشه زود بیا
-مواظب خودت باش
از در رفت بیرون
+دونگهه
-جانم عزیزم
+میگم چیزه
-چیه عزیزم، چیزی شده
برگشت داخل پیشم دستشو گذاشت دور کمرم
-بگو عزیزم
+چیزی نشده فقط...فقط
-فقط؟
+دوست دارم
-میدونی چقد منتظر شنیدن این کلمه ازت بودم
+دیگه منتظر نباش پس
بغلم کرد،محکم فشارم میداد تو بغلش
+دونگهه خفه شدم،بزار مدت دوست داشتنم طول بکشه،نفسم گرفت
ازم جدا شد
-یعنی اصلا احساس نداری
+نه نه احساس دارم،ولی نه اینجوری
رو پنجه پام بلند شدم،دستامو حلقه کردم دور گردنش و بغلش کردم
+اینجوری
-الهی دورت بگردم
از کمرم گرفت و بلندم کرد چرخید
+واییییی دونگهه آرومم نندازی منو
وایساد و گذاشتم رو زمین
-حواسم هست...دوستت دارم
+منم همینطور
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
تانیا
چند وقت میشه دونگهه کنارمه...واسه تمرین میره ولی خیلی میاد پیشم...دیگه مثل قبلا نیستم...چند روز پیش رفتیم بازار چند دست لباس دخترونه خریدیم...گفت فقط باید از این لباسا بپوشم،ولی من هنوزم لباس پسرونه میپوشم بعضی وقتا...امروز هم میخواد بیاد...موهامو خیلی دوست داره،منم موهامو خوشگل میکنم ک خوشش بیاد...زنگ در رو زدن...عه دونگهه اومد،رفتم به آیفون نگاه کردم در رو باز کردم تا بیاد داخل...اومد داخل یه جعبه بزرگ تو دستش بود و چند نفر پشت سرش که یه عالمه جعبه و کاور لباس دستشون بود
دونگهه: جعبه ها رو بزارید اونجا جلوی اون اتاق
جعبه ها رو گذاشتن اونجا
دونگهه:خسته نباشید
+دونگهه اینا چین
دونگهه:اول سلام تانیا خانم
+سلام آقا دونگهه،حالا بگو اینا چین
-اینا مثلا فک کن هدیه اس
+هدیه!چی هست حالا
-خب برو نگاهی بهشون بنداز تا من کارمو انجام بدم
+چه کاری
-با اجازت
کارتون رو برداشت رفت تواتاق
-دوباره با اجازت
در کمدم رو باز کرد و یکی یکی همه لباس ها رو نگاه میکرد اونا ک پسرونه بودن رو میزاشت تو کارتون
+آخه چرا لباسامو جمع میکنی
-فقط دارم جمعشون میکنم دور ک نمیندازم
وقتی همه رو جمع کرد اومد،کاور های لباس و چندتا از جعبه ها رو هم برد
-تانیا چرا خشک شدی اونجا،بیا ببین اینا رو دیگه
+هانن،باشه
لباس هارو از تو کاور درمیاورد و نشونم میداد میزاشت تو کمد...چقد ذوق میکرد...واقعا انقد دوستم داره که ذوق میکنه برام...حتما داره دیگهههه
+وای مرسی دونگهه،خیلی قشنگن
-دیگه از اون لباسا نمیپوشی،باشه
+باشه
-داخل اون یکی جعبه هم لاک و گیر و سر و از این چیزا هست
+باشه مرسیی
یکم دیگه موند پیشم
-من دیگه برم تانیا
+کم موندی پیشم
-کار دارم عزیزم میام دوباره
+باشه زود بیا
-مواظب خودت باش
از در رفت بیرون
+دونگهه
-جانم عزیزم
+میگم چیزه
-چیه عزیزم، چیزی شده
برگشت داخل پیشم دستشو گذاشت دور کمرم
-بگو عزیزم
+چیزی نشده فقط...فقط
-فقط؟
+دوست دارم
-میدونی چقد منتظر شنیدن این کلمه ازت بودم
+دیگه منتظر نباش پس
بغلم کرد،محکم فشارم میداد تو بغلش
+دونگهه خفه شدم،بزار مدت دوست داشتنم طول بکشه،نفسم گرفت
ازم جدا شد
-یعنی اصلا احساس نداری
+نه نه احساس دارم،ولی نه اینجوری
رو پنجه پام بلند شدم،دستامو حلقه کردم دور گردنش و بغلش کردم
+اینجوری
-الهی دورت بگردم
از کمرم گرفت و بلندم کرد چرخید
+واییییی دونگهه آرومم نندازی منو
وایساد و گذاشتم رو زمین
-حواسم هست...دوستت دارم
+منم همینطور
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۶.۴k
۲۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.