اه ای زوال درد

اه ای زوال درد
به دور رفته از مرگ
به خواب کدامین گناه اسوده ای
داد خفته بر گلو
از لب کدام شوکران زهر نوشیده ای
صیاد در بند صید
به بریدن بند
چندمین صید الوده ای
صوفیای گریزان از صوف
به ویرانی کدام دیر
به انتظار نشسته ای
جان رسیده بر لب
کو دلخوشی؟
که بر این زندگی چنگ زده ای

#امیرعلی_قربانی


https://t.me/chekamehaibaran
دیدگاه ها (۲۸)

دست خیال را گرفتهبه خیابان میرومسنگین قدم میزنمگاهی به خستگی...

او می رفت ودر من قاصدکی بودکه رویایش رابه باد می سپرد #امیر...

تماشاگه رازنگاه نهفته در چشمهایش #امیرعلی_قربانی

صدایش درد میکردچون صدایش میکردمجان به لرزه می افتاد در لبهای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط