دیشب

دیشب ...
کسی مزاحم خواب شما نبود ؟
آیا زنی غریبه ...
در این کوچه ها نبود ؟

آن دختری که چند شب پیش ،
دیده‏ اید ...
دمپایی‏ اش ، تو را به خدااا ،
تا به تا نبود ؟

یک چادر ِسیاه کشی ...
روی سر نداشت ؟
سر به هوا و ، ساده و ،
بی دست و پا ....... نبود ؟

یک هفته پیش گم شده آقا !
و من چقدر ...
گشتم‏ ، ولی نشانی از او ،
هیچ جاااااا نبود .

زنبیل داشت ،
در صف نان ایستاده بود ،
یک مشت پول خرد …
نه آقا گدا نبود !

یک خرده گیج بود ولی نه ...
فرار ، نه ...
اصلاً به فکر حادثه و ...
................. ماجرا نبود .

عکسش ؟
درست شبیه خودم بود ،
................... مثل من ...
هم اسم من ،
و لحظه ای از من ، جدا نبود .

یک دختر دهاتی تنها ،
که لهجه اش ...
شیرین و ساده بود ،
....... ولی مثل ما نبود .

آقا ! مرا دقیق ببین ...!
این نگاه خیس ...!
یا این قیافه ،
در نظرت آشنا نبود ؟

دیشب صدای گریه ی یک زن ،
شبیه من ...
در پشت در ،
مزاحم خواب شما نبود ...!
دیدگاه ها (۳)

وقتی تو نیستی ،در و دیوار خانه را ...ملّافه ... های گلبهی ،چ...

داستان بیسکویت سوخته ( توصیه میکنم حتما بخونید )____________...

پروردگارم!قاضی توییکمک کن هیچ وقت قضاوت نکنیم ...خوب یاد گرف...

از در بالا رفتمپله ها را باز کردملباس خوابم را خواندمو دکمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط