Life for love
Life for love
پارت ۷
اسلاید ۲ لباس راحتی انا
اسلاید ۳ لبلس راحتی میرا
اسلاید ۴ شام میرا و انا
مهماندار : اگه ساکت نشید مجبورم یجور دیگه رفتار کنم
@ اره دختر جون حق با مهمانداره
میرا : تو یکی خفه شووووو ( ضربه ) هع راستی اقای محترم اگ از این مدل دخترا خوشت میاد اینم بدون که اید مدلاش خوب بلدن از خجالت مردایی مثل تو دربیان ( چک کردن گوشی ) بفرمایید اینم مدرک !!
مهماندار : وای خانم من معذرت می خوام نگران نباشید ما خودمون به این موضوع رسیدگی می کنیم !! ( ناراحت )
(برگشت به زمان حال)
ساعت ۸ شب داخل خونه
انا : وای عجب ادمایی پیدا میشه ها🙄
+ اره ولی اصلا غمت نباشه خودم جوری ادبش کردم تا عمر داره دیگه از این غلطا نمی کنه =/
انا : اره خو ولی جوری که تو زدیش من نگرانم نمرده باشه بدبخت.
+ عزیزم من ویکلم نه قاتل حالا هم یواش بخور کسی دنبالت نکرده کع مثل وحشی ها افتادی به جون غذا
انا : اولا وحشی خودتی دوما هرجور دلم بخاد می خورم به تو چه 😝
+ خب حالا از بیمارت برام بگو
انا : من ۲ روز مرخصی گرفتم و الانم وقت کار نیست بعدشم فردا شب تولد خالمه تو بار تولدش رو گرفته بهش گفتم داری میای گفت تو رو هم بیارم درضمن اینم بگم که من نمی یام هم نداریم
( بعد از شام )
میرا : حالا که همچی اوکی شد راجب بیمارت بگو
انا : خب جونم برات بگه .....
پارت ۷
اسلاید ۲ لباس راحتی انا
اسلاید ۳ لبلس راحتی میرا
اسلاید ۴ شام میرا و انا
مهماندار : اگه ساکت نشید مجبورم یجور دیگه رفتار کنم
@ اره دختر جون حق با مهمانداره
میرا : تو یکی خفه شووووو ( ضربه ) هع راستی اقای محترم اگ از این مدل دخترا خوشت میاد اینم بدون که اید مدلاش خوب بلدن از خجالت مردایی مثل تو دربیان ( چک کردن گوشی ) بفرمایید اینم مدرک !!
مهماندار : وای خانم من معذرت می خوام نگران نباشید ما خودمون به این موضوع رسیدگی می کنیم !! ( ناراحت )
(برگشت به زمان حال)
ساعت ۸ شب داخل خونه
انا : وای عجب ادمایی پیدا میشه ها🙄
+ اره ولی اصلا غمت نباشه خودم جوری ادبش کردم تا عمر داره دیگه از این غلطا نمی کنه =/
انا : اره خو ولی جوری که تو زدیش من نگرانم نمرده باشه بدبخت.
+ عزیزم من ویکلم نه قاتل حالا هم یواش بخور کسی دنبالت نکرده کع مثل وحشی ها افتادی به جون غذا
انا : اولا وحشی خودتی دوما هرجور دلم بخاد می خورم به تو چه 😝
+ خب حالا از بیمارت برام بگو
انا : من ۲ روز مرخصی گرفتم و الانم وقت کار نیست بعدشم فردا شب تولد خالمه تو بار تولدش رو گرفته بهش گفتم داری میای گفت تو رو هم بیارم درضمن اینم بگم که من نمی یام هم نداریم
( بعد از شام )
میرا : حالا که همچی اوکی شد راجب بیمارت بگو
انا : خب جونم برات بگه .....
۴.۲k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.