در این لحظه در اتاق به صدا درآمد امین بیرون رفت و با سین

🌺در این لحظه در اتاق به صدا درآمد امین بیرون رفت و با سینی چای☕ به اتاق برگشت، او ابتدا به دو مهمان تعارف کرد.

🌺 آنها در ابتدا در برداشتن چای تردید نشان دادند. امین به شوخی گفت : «نکند ما را مشرک می‌دانید و چای ما را نمی خورید؟» مولوی با لبخند☺️ گفت: نه اصلاً این‌طور نیست. امین گفت پس چای☕ را بخورید تا ثابت شود🤨 بالاخره آنها چای برداشتند.

🌺ملامهدی که همراه مولوی آمده بود گفت شما از کسی که مرده است کمک می خواهید و او را مخاطب خود قرار می دهید اگر کسی زنده باشد و از او کمک بخواهید این اشکالی ندارد🤔

🌺 مانند فرزندان یعقوب علیه السلام که به پدرشان گفتند قالو یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا کنّا خاطئین ولی شما از حضرت علی علیه السلام که مرده است کمک می خواهید.

🌺 حمید فهمید گفت: «مگر در کتاب فضائل اعمال📚 و دیگر کتاب‌های تان نیامده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در برگشت از جنگ بدر بر سر جنازه مردگان رفت و با آنها صحبت کرد؟

🌺مگر پیامبر به اطرافیانش نفرمود که اینها از شما شنونده ترند؟ یعنی پیامبر صلی الله و علیه و آله کار بیهوده‌ای کرده است؟؟؟».
#نیمه_پنهان_مکران #محمد_هادی_حیدری_نسب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98

#خاص #جذاب #عاشقانه #هنر #خلاقیت #خلاقانه
دیدگاه ها (۱)

🌺کم کم بساط ناهار🥘 که چه عرض کنم عصرانه پهن شد. انواع و اقسا...

🌸واقعیت آن است که همه چیز مطبوع و خوب بود. اما من بدجوری حال...

🌺نیمه پنهان مکران" سفرنامه ای است در سواحل شمالی دریای عمان ...

🌺آقای درخشان بعد از دقایقی ⏱خودش را به ما رساند از یاسین تشک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط