نیمه گمشده
نیمه گمشده ؟!
🟩پارت سوم
مایا ویو*
از فکر کردن دست برداشتم یکم به موهام دست زدم و دست کاری کردم.. مثل اینکه بلاخره رسیدن.. کنار مامانم وایسادم و با به صدا در اومدن در سریع خدمتکار ها درو باز کردن..و من بعد از چند سال خاله و پسر خاله مو دیدم..بعد از دیدن خالم در چهارچوب در با هیکلی بزرگ و قدی کشیده مواجه شدم..فکر نمیکردم انقدر بزرگ شده باشه..بعد از دست دادن و بغل کردن خالم نوبت رسید به متیو..
فقط بهم دست داد کشیدمش تو بغلم و گفتم: سلامم تو چقدر سردی پسرر بیا بغلل از این حرفم همه خندیدن بعد از اینکه همه باهم دست دادن و... به سمت پذیرایی رفتیم.در حینی که همه داشتن حرف میزدن من به چهره متیو زل زده بودم خیلی تغییر کرده بود.
🟩پارت سوم
مایا ویو*
از فکر کردن دست برداشتم یکم به موهام دست زدم و دست کاری کردم.. مثل اینکه بلاخره رسیدن.. کنار مامانم وایسادم و با به صدا در اومدن در سریع خدمتکار ها درو باز کردن..و من بعد از چند سال خاله و پسر خاله مو دیدم..بعد از دیدن خالم در چهارچوب در با هیکلی بزرگ و قدی کشیده مواجه شدم..فکر نمیکردم انقدر بزرگ شده باشه..بعد از دست دادن و بغل کردن خالم نوبت رسید به متیو..
فقط بهم دست داد کشیدمش تو بغلم و گفتم: سلامم تو چقدر سردی پسرر بیا بغلل از این حرفم همه خندیدن بعد از اینکه همه باهم دست دادن و... به سمت پذیرایی رفتیم.در حینی که همه داشتن حرف میزدن من به چهره متیو زل زده بودم خیلی تغییر کرده بود.
- ۱.۲k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط