نیمه گمشده

نیمه گمشده؟!
🟩پارت دوم
مایا ویو*
از سر میز پاشدم و به سمت اتاقم قدم برداشتم ، درو اتاق رو باز کردم و با دیدن لباسی که از دیروز انتخاب کردم دوباره براش ذوق کردم.. بعد از عوض کردن لباسم سمت میز آرایشم رفتم و با یه آرایش ملایم کار رو تموم کردم پاشدم و در آینده قدی سر تا پامو چک کردم مثل همیشه همه چیز عالی بود..فقط یه چیزی موهام...حس میکنم از این مدل خوشم نمیاد و برام تکراری شده کاترین..خدمتکار خونه مونو صدا کردم تا موهامو فر کنه..بعد از مدتی موهام کاملا فر شد و صورتم رو مینیمال تر نشون میداد..برای بار دوم خودم رو چک کردم و اینسری هم همه چیز عالی بود.. مثل همیشه...!
در اتاقمو باز کردم از پله ها آروم پایین اومدم و متوجه نگاه مامانم شدم
لبخندی زدم و گفتم:تغییر جدیدد
دست هامو باز کردم و مامانم اومد بغلم و کنار گوشم لب زد : عالیه دخترم خیلی بهت میاد همیشه عالی باش عزیزم
خوشحال شدم و بعد با خدمتکار ها که مشغول آماده کردن اتاق ها و میز ها بودن مواجه شدم.. عمارت ریدل درحال بازسازیه و به زودی قراره ورد ولدمورت برگرده.. بازگشت تاریکی
کابوسی برای هری پاتر و خوشحالی برای من..
حالا چرا برای من....چونکه من...





بچه ها من به حمایت بیشتر لازم دارم با پنجاه و خورده ای فالور دوازده تا لایک به دردم نمیخوره پس لطفاً حمایت کنید