درست تو همین لحظه بهت نیاز دارم پرتقالم...
درست تو همین لحظه بهت نیاز دارم پرتقالم...
یادمع هروقت پرتقالم صدات میکردم میخندیدی و لپمو میکشیدی...
یبار که دستامو تو دستات چفت کردع بودم نگاهم به پشمکای صورتی افتاد ک دل ادمو میبرد...صدات کردم پرتقالم...
و تو رد نگاهمو گرفتی و قهقهه زدی...ازم جدا شدی و دوتا پشمک گرفتی...
یکیشو بهم دادی و گفتی: ولی خیلی دوس درم بدونم کجای من شبیه پرتقالع...ینی انقد تپلم...
یذره پشمک جدا میکنم و سمت دهنش میبرم...میخندمو میگم: چه ربطی داره روانی...ببین من پرتقال خیلی دوست دارم برای همینم بهت میگم پرتقالم...من که نمیتونم هرروز و هر دقیقه بهت بگم دوست دارم...اخه میدونی زیادی دوست دارم شنیدن دلومیزنع...ولی میتونم هرثانیه با چیزایی ک دوسشوندارم صدات کنم...مثل پرتقالم،پاستیلم،شکلاتم و... اینجوری هیشکی جز خودمو خودت از ابراز علاقم متوجه نمیشع...
چشماش برق میزنن و هیچی نمیگ
یذره پشمک میزارع دهنم...دستمو سفت میگیره و زمزمه میکنع:
تو ک در غم های منسنگصبوری...
تو نوای جسم و جانی...:)
تو بیا جانان من باش:)
شب غم مهمان من باش:)
#Aram
#text
#جذاب
یادمع هروقت پرتقالم صدات میکردم میخندیدی و لپمو میکشیدی...
یبار که دستامو تو دستات چفت کردع بودم نگاهم به پشمکای صورتی افتاد ک دل ادمو میبرد...صدات کردم پرتقالم...
و تو رد نگاهمو گرفتی و قهقهه زدی...ازم جدا شدی و دوتا پشمک گرفتی...
یکیشو بهم دادی و گفتی: ولی خیلی دوس درم بدونم کجای من شبیه پرتقالع...ینی انقد تپلم...
یذره پشمک جدا میکنم و سمت دهنش میبرم...میخندمو میگم: چه ربطی داره روانی...ببین من پرتقال خیلی دوست دارم برای همینم بهت میگم پرتقالم...من که نمیتونم هرروز و هر دقیقه بهت بگم دوست دارم...اخه میدونی زیادی دوست دارم شنیدن دلومیزنع...ولی میتونم هرثانیه با چیزایی ک دوسشوندارم صدات کنم...مثل پرتقالم،پاستیلم،شکلاتم و... اینجوری هیشکی جز خودمو خودت از ابراز علاقم متوجه نمیشع...
چشماش برق میزنن و هیچی نمیگ
یذره پشمک میزارع دهنم...دستمو سفت میگیره و زمزمه میکنع:
تو ک در غم های منسنگصبوری...
تو نوای جسم و جانی...:)
تو بیا جانان من باش:)
شب غم مهمان من باش:)
#Aram
#text
#جذاب
۲.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.