من در حضور باغ برهنه

من در حضور باغ برهنه
در لحظه‌های عبور شبانگاه
پلک جوانه‌ها را
آهسته می‌گشایم و می‌گویم:
آیا، اینان
رؤیای زندگی را
در آفتاب و باران
بر آستان فردا احساس می‌کنند ...؟!
#شفیعی_کدکنی
دیدگاه ها (۱)

هوای حادثه‌هایم همیشه بارانی‌ستتنم حریصِ بهار و دلم زمستانی‌...

می دهم خود را نویدِ سالِ بهتر،سالهاست... #اخوان‌ثالث

boundary of the flamespart 1باد سرد شب، میان برج های سنگی قص...

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط