بر اساس یک افسانه ی یهودی جعبه ای وجود داره که توسط یک رو
بر اساس یک افسانه ی یهودی جعبه ای وجود داره که توسط یک روح شیطانی بی قرار تسخیر شده است.این جعبه زمانی مشهور شد که کسی تلاش کرد جعبه رو در سایت ebay بفروشه .
داستان در سپتامبر 2001 شروع شد وقتی که یک دلال عتیقه مشغول خریدن وسایل یک پیرزن 103 ای بود که تازه در گذشته بود ، نوه ی پیرزن یک جعبه ی شراب چوبی را برای فروش گذاشته بود .
پیرزن از یهودی هایی که تمام خانواده اش رو در جنگ جهانی دوم از دست داده بود و وقتی به امریکا مهاجرت کرده بود تنها چیزهایی که با خودش اورده بود این جعبه و دو وسیله ی دیگه بود..
نوه ی پیرزن توضیح داد که مادربزرگش همیشه جعبه رو دور از دسترس میزاشته و گفته که در این جعبه هیچ وقت نباید باز بشه .
دلال جعبه رو با خود به مغازه ی عتیقه فروشی خود برد و در زیر زمین گذاشت همون موقه بود که اتفاقات عجیب غریب شروع شد.
دستیار عتیقه فروش تو مغازه گیر افتاد و لامپ ها یکی یکی میترکیدند .قفل ها گیر کرده بودند و باز نمیشدند. صداهای عجیبی از زیرزمین میومد.
وقتی بلخره درها باز شدند و برای بازبینی به زیرزمین رفتند بوی ادرار گربه میومد .
مرد جعبه رو به مادرش کادو داد که بلافاصله زن دچار سکته ی قلبی شد و هنگام مرگش تنها چند کلمه گفت :از کادو متنفرم
مرد دلال چند بار دیگه هم جعبه رو کادو داد که بعد از چند روز جعبه دوباره برمیگشت.
کمی بعد متوجه شد تمام اعضای خانوادش که نزدیک جعبه بودند یک رویای مشخصی رو میبیند ، یه فرد سایه ای شکل دور و اطرافش میچرخه.
دلال تصمیم گرفت تا راجب جعبه تحقیق کنه یک روز که کنار مدارکی که پیدا کرده بود خوابش برد حس کرد کسی پشت گردنش نفس میکشه وقتی سرش رو برگردوند سایه ی سیاه رو دوباره دید که داشت ازش دور میشد.
دلال جعبه رو تو سایت ebay برای فروش گذاشت
JAson Haxton
متصدی یک موزه ی پزشکی جعبه رو خرید و بعدها کتابی در مورد داستان های عجیب جعبه نوشت و در سال 2012 فیلمی براساس کتاب اون ساخته شد.
داستان در سپتامبر 2001 شروع شد وقتی که یک دلال عتیقه مشغول خریدن وسایل یک پیرزن 103 ای بود که تازه در گذشته بود ، نوه ی پیرزن یک جعبه ی شراب چوبی را برای فروش گذاشته بود .
پیرزن از یهودی هایی که تمام خانواده اش رو در جنگ جهانی دوم از دست داده بود و وقتی به امریکا مهاجرت کرده بود تنها چیزهایی که با خودش اورده بود این جعبه و دو وسیله ی دیگه بود..
نوه ی پیرزن توضیح داد که مادربزرگش همیشه جعبه رو دور از دسترس میزاشته و گفته که در این جعبه هیچ وقت نباید باز بشه .
دلال جعبه رو با خود به مغازه ی عتیقه فروشی خود برد و در زیر زمین گذاشت همون موقه بود که اتفاقات عجیب غریب شروع شد.
دستیار عتیقه فروش تو مغازه گیر افتاد و لامپ ها یکی یکی میترکیدند .قفل ها گیر کرده بودند و باز نمیشدند. صداهای عجیبی از زیرزمین میومد.
وقتی بلخره درها باز شدند و برای بازبینی به زیرزمین رفتند بوی ادرار گربه میومد .
مرد جعبه رو به مادرش کادو داد که بلافاصله زن دچار سکته ی قلبی شد و هنگام مرگش تنها چند کلمه گفت :از کادو متنفرم
مرد دلال چند بار دیگه هم جعبه رو کادو داد که بعد از چند روز جعبه دوباره برمیگشت.
کمی بعد متوجه شد تمام اعضای خانوادش که نزدیک جعبه بودند یک رویای مشخصی رو میبیند ، یه فرد سایه ای شکل دور و اطرافش میچرخه.
دلال تصمیم گرفت تا راجب جعبه تحقیق کنه یک روز که کنار مدارکی که پیدا کرده بود خوابش برد حس کرد کسی پشت گردنش نفس میکشه وقتی سرش رو برگردوند سایه ی سیاه رو دوباره دید که داشت ازش دور میشد.
دلال جعبه رو تو سایت ebay برای فروش گذاشت
JAson Haxton
متصدی یک موزه ی پزشکی جعبه رو خرید و بعدها کتابی در مورد داستان های عجیب جعبه نوشت و در سال 2012 فیلمی براساس کتاب اون ساخته شد.
۲.۷k
۲۵ مرداد ۱۳۹۷
