خاکستر عشق پارت ۱۶
خاکستر عشق پارت ۱۶
ا.ت: مرسی بقیشو خودم میتونم برم
تهیونگ: ا.ت تمومش کن من میبرمت انقدر یه دنده نباش * با حالت ترسناک*
ا.ت:ب..باشه
جیمین: منم میرم پایین زود بیاین گشنمه
تهیونگ: اوک
تهیونگ ویو
ا.ت رو بلند کردم بردمش حموم تا دست و صورتشو بشوره و بیرون منتظر موندم و گفتم هر وقت تموم شد صدام کنه اونم گفت باشه
ا.ت:تهیونگ شی تموم شد
تهیونگ: اوک اومدم
ا.ت ویو
تهیونگ اومد و منو براید بغلم کرد و داشتیم از پله ها پایین میرفتیم ک تهیونگ کمرم رو فشار داد و منم دردم گرفت و یه آیی کمی بلند گفتم و گردن تهیونگ رو فشار دادم که گفت:چته وحشی چرا گردنمو فشار میدی
ا.ت: ببخشید کمرمو فشار دادی منم دردم گرفته ناخواسته فشار دادم میتونی بذاریم زمین خودم میرم
تهیونگ: نه خیر نیاز نکرده خودم میبرمت پایین و کمرتم فشار نمیدم بعدا پماد میزنیم
ا.ت: اوهوم
ا.ت:تهیونگ شی من گشنم نیست شما برین بخورین منم بذار زمین تلویزیون میبینم مرسی
تهیونگ: مگه بالا خودتو نکشتی ک گشنته حالا چیشد میذارمت روی کاناپه و به آجوما هم میگم یکم دیگه واست غذا بیاره
ا.ت: ممنونم ولی نمیخوام الان میل ندارم خودتون بخورین راستی تهیونگ شی نیاز نیست باهام انقدر خوب رفتار کنی دیروز اونایی که منو به این روز انداختن شما دوتا بودین پس نیاز نیست دیگه کمکم کنی ممنون
تهیونگ: ا.ت من باهات خوب رفتار نمیکنم و تو برده ی مایی و دیروز هم تنبیهت بود ولی یکم زیاده روی کردم ولی این دلیل نمیشه که تو فکر کنی میخواییم بکشیمت فهمیدی؟
ا.ت: اوهوم پس میگی ما هر وقت بگیم نفس میکشی و هروقت هم بخواییم میمیری ن؟؟
تهیونگ: ا.ت بهتره ادامه ندی تمومش کن
جیمین: تهیونگ بیا دیگه کجا موندی گشنمه
تهیونگ: اومدم جیمینا
تهیونگ:ا.ت فک نکن تموم شد بعدا ادامه میدیم *درحال رفتن*
ا.ت: ا.ت فک نکن تموم شدد*ادای تهیونگ رو درمیاره *
تهیونگ: ا.ت صداتو میشنوم
ا.ت:😑😑😑😑🤌🤌🤌
جیمین:امروز بیرون کار دارم باید برم اسلحه هارو جابه جا کنم و بفروشم میای؟
تهیونگ:آره میام منم بیرون کار دارم
جیمین: اوک
ا.ت: تهیونگ شی جیمین شیییییی میشه یکیتون کمکم کنه
جیمین: ا.ت چته مگه خدمتکار شخصی ات هستیم که اونطوری صدامون میکنه
ا.ت:نه ببخشید ولی خودتون گفتین ک هروقت کارتون داشتم صداتون کنم
تهیونگ: چیه؟
ا.ت:چیزه میشه به کوک بگین بیاد
جیمین: اونوقت چرا؟
ا.ت: دلم واسه جویی تنگ شده میخوام ببینمش میشه بگید بیاره ببینمش لوطفاا 🥺🥺🥺
جیمین: باشه میگم امروز بیان خیالت راحت شد؟
ا.ت:آلههه میسی اوپا
ا.ت: مرسی بقیشو خودم میتونم برم
تهیونگ: ا.ت تمومش کن من میبرمت انقدر یه دنده نباش * با حالت ترسناک*
ا.ت:ب..باشه
جیمین: منم میرم پایین زود بیاین گشنمه
تهیونگ: اوک
تهیونگ ویو
ا.ت رو بلند کردم بردمش حموم تا دست و صورتشو بشوره و بیرون منتظر موندم و گفتم هر وقت تموم شد صدام کنه اونم گفت باشه
ا.ت:تهیونگ شی تموم شد
تهیونگ: اوک اومدم
ا.ت ویو
تهیونگ اومد و منو براید بغلم کرد و داشتیم از پله ها پایین میرفتیم ک تهیونگ کمرم رو فشار داد و منم دردم گرفت و یه آیی کمی بلند گفتم و گردن تهیونگ رو فشار دادم که گفت:چته وحشی چرا گردنمو فشار میدی
ا.ت: ببخشید کمرمو فشار دادی منم دردم گرفته ناخواسته فشار دادم میتونی بذاریم زمین خودم میرم
تهیونگ: نه خیر نیاز نکرده خودم میبرمت پایین و کمرتم فشار نمیدم بعدا پماد میزنیم
ا.ت: اوهوم
ا.ت:تهیونگ شی من گشنم نیست شما برین بخورین منم بذار زمین تلویزیون میبینم مرسی
تهیونگ: مگه بالا خودتو نکشتی ک گشنته حالا چیشد میذارمت روی کاناپه و به آجوما هم میگم یکم دیگه واست غذا بیاره
ا.ت: ممنونم ولی نمیخوام الان میل ندارم خودتون بخورین راستی تهیونگ شی نیاز نیست باهام انقدر خوب رفتار کنی دیروز اونایی که منو به این روز انداختن شما دوتا بودین پس نیاز نیست دیگه کمکم کنی ممنون
تهیونگ: ا.ت من باهات خوب رفتار نمیکنم و تو برده ی مایی و دیروز هم تنبیهت بود ولی یکم زیاده روی کردم ولی این دلیل نمیشه که تو فکر کنی میخواییم بکشیمت فهمیدی؟
ا.ت: اوهوم پس میگی ما هر وقت بگیم نفس میکشی و هروقت هم بخواییم میمیری ن؟؟
تهیونگ: ا.ت بهتره ادامه ندی تمومش کن
جیمین: تهیونگ بیا دیگه کجا موندی گشنمه
تهیونگ: اومدم جیمینا
تهیونگ:ا.ت فک نکن تموم شد بعدا ادامه میدیم *درحال رفتن*
ا.ت: ا.ت فک نکن تموم شدد*ادای تهیونگ رو درمیاره *
تهیونگ: ا.ت صداتو میشنوم
ا.ت:😑😑😑😑🤌🤌🤌
جیمین:امروز بیرون کار دارم باید برم اسلحه هارو جابه جا کنم و بفروشم میای؟
تهیونگ:آره میام منم بیرون کار دارم
جیمین: اوک
ا.ت: تهیونگ شی جیمین شیییییی میشه یکیتون کمکم کنه
جیمین: ا.ت چته مگه خدمتکار شخصی ات هستیم که اونطوری صدامون میکنه
ا.ت:نه ببخشید ولی خودتون گفتین ک هروقت کارتون داشتم صداتون کنم
تهیونگ: چیه؟
ا.ت:چیزه میشه به کوک بگین بیاد
جیمین: اونوقت چرا؟
ا.ت: دلم واسه جویی تنگ شده میخوام ببینمش میشه بگید بیاره ببینمش لوطفاا 🥺🥺🥺
جیمین: باشه میگم امروز بیان خیالت راحت شد؟
ا.ت:آلههه میسی اوپا
۳.۵k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.