پارت ۸۶
پارت ۸۶
#سومی
احساس بدی داشتم . لباسام کثیف بودن. از اینکه جای اون بوسه های حرومزاده روی گردنم بود از خودم متنفر بودم.
من: کوکی! من باید برم حموم میشه برام یه دست لباس بیاری یا منو برسون خونه !!
کوکی: برات میارم لباس .. امروز نرو خونه ! استراحت کن فردا هم نمیخواد بیایی باید به پی دی نیم بگم برات ماشین شخصی بگیره !! امنیت شماها هم برای بی تی اس مهمه!
من: خب باشه کوکی ! من رفتم ! ...
رفتم توی حموم .. چسپی که کوکی زده بود رو کندم و رفتم زیر دوش.. فکرم خیلی مشغول بود. همش اون صحنه های وحشتناک میومد جلوی چشمم . چندین بار بی اختیار زیر دوش سرمو تکون میدادم و میترسیدم از تنهایی ! اومدم بیرون و دیدم کوک لباس هارو گذاشته روی تخت ! .. لباسا رو کردم تنم و.. توی خونه دنبال سشوار میگشتم ..
کوکی: سومی بیا بشین خودم موهاتو خشک میکنم !
من: نه کوکی بده به خودم ! خودم میکنم! برو حاضر شو منو برسون خونه !
کوکی: پیشم نمی مونی؟؟ نرو خونه خطرناکه سومی!
من: کوکی باید فراموش کنم ! وگرنه عین دیوونه ها میشم! باید تنها باشم !
گرچه توی تنهایی خیلی میترسیدم ولی از این که با این حالم پیشش بودم خیلی حس بدتری بهم میداد . دلم میخواست با حال خوب کنارش باشم !
کوکی: بازم حرف های منو نادیده بگیر ! بازم به حرف های من گوش نده !! ..
سشوار گرفتم ازش و موهامو خشک کردم .. میخواستم لباس هاشو در بیارم که نزاشت!
کوکی: نمیخواد در بیاری با همینا میرسونمت خونه ! اون لباسا رو دور انداختم ! میخواستی فراموش کنی دیگه !
من: کوکی ! ممنونم ازت ! ... منو سوار ماشین کرد و رسوند دم در خونه .. پیاده شدم . محکم بغلش کردم . دستاشو روی سرم میکشید .. ازم جدا شد و از صندلی پشت بهم یه جعبه داد...
کوکی: بازش کن ! .. باز کردم یه جفت کفش ورزشی سفید رنگ بود
کوکی: این کفشا رو برای تو گرفته بودم . نمیخواستم توی این شرایطت که حالت خوب نیست بدم ولی میخوام بدونی برام مهمی سومی! .. اگه ترسیدی توی خونه بهم زنگ بزن .. منو نگران نزار.. اگه بخوایی چیزی رو مخفی کنی من میفهمما اون وقت میام س...
با حرف زدن هاش داشت دیوونه ام میکرد . چسپوندمش به دیوار توی کوچه و لبامو روی لباش گذاشتم.. آروم و طولانی بوسش کردم . ازش جدا شدم . توی چشماش نگاه میکردم .
ادامه پارت بعدی
ببخشید بابت تاخیر !🥺🙏
#colorfullcoat #رمان_کت_رنگی
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
#سومی
احساس بدی داشتم . لباسام کثیف بودن. از اینکه جای اون بوسه های حرومزاده روی گردنم بود از خودم متنفر بودم.
من: کوکی! من باید برم حموم میشه برام یه دست لباس بیاری یا منو برسون خونه !!
کوکی: برات میارم لباس .. امروز نرو خونه ! استراحت کن فردا هم نمیخواد بیایی باید به پی دی نیم بگم برات ماشین شخصی بگیره !! امنیت شماها هم برای بی تی اس مهمه!
من: خب باشه کوکی ! من رفتم ! ...
رفتم توی حموم .. چسپی که کوکی زده بود رو کندم و رفتم زیر دوش.. فکرم خیلی مشغول بود. همش اون صحنه های وحشتناک میومد جلوی چشمم . چندین بار بی اختیار زیر دوش سرمو تکون میدادم و میترسیدم از تنهایی ! اومدم بیرون و دیدم کوک لباس هارو گذاشته روی تخت ! .. لباسا رو کردم تنم و.. توی خونه دنبال سشوار میگشتم ..
کوکی: سومی بیا بشین خودم موهاتو خشک میکنم !
من: نه کوکی بده به خودم ! خودم میکنم! برو حاضر شو منو برسون خونه !
کوکی: پیشم نمی مونی؟؟ نرو خونه خطرناکه سومی!
من: کوکی باید فراموش کنم ! وگرنه عین دیوونه ها میشم! باید تنها باشم !
گرچه توی تنهایی خیلی میترسیدم ولی از این که با این حالم پیشش بودم خیلی حس بدتری بهم میداد . دلم میخواست با حال خوب کنارش باشم !
کوکی: بازم حرف های منو نادیده بگیر ! بازم به حرف های من گوش نده !! ..
سشوار گرفتم ازش و موهامو خشک کردم .. میخواستم لباس هاشو در بیارم که نزاشت!
کوکی: نمیخواد در بیاری با همینا میرسونمت خونه ! اون لباسا رو دور انداختم ! میخواستی فراموش کنی دیگه !
من: کوکی ! ممنونم ازت ! ... منو سوار ماشین کرد و رسوند دم در خونه .. پیاده شدم . محکم بغلش کردم . دستاشو روی سرم میکشید .. ازم جدا شد و از صندلی پشت بهم یه جعبه داد...
کوکی: بازش کن ! .. باز کردم یه جفت کفش ورزشی سفید رنگ بود
کوکی: این کفشا رو برای تو گرفته بودم . نمیخواستم توی این شرایطت که حالت خوب نیست بدم ولی میخوام بدونی برام مهمی سومی! .. اگه ترسیدی توی خونه بهم زنگ بزن .. منو نگران نزار.. اگه بخوایی چیزی رو مخفی کنی من میفهمما اون وقت میام س...
با حرف زدن هاش داشت دیوونه ام میکرد . چسپوندمش به دیوار توی کوچه و لبامو روی لباش گذاشتم.. آروم و طولانی بوسش کردم . ازش جدا شدم . توی چشماش نگاه میکردم .
ادامه پارت بعدی
ببخشید بابت تاخیر !🥺🙏
#colorfullcoat #رمان_کت_رنگی
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۲۹.۳k
۰۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.