معجزه من

معجزه من
پارت 18

یونا یه دوش 20 مینی گرفت و اومد بیرون
~:بورام اومدم بیرون...
0:باشه میزو چیدم برو لباساتو بپوش
یونا لباساشو پوشید و رفت سر میز همون موقع زنگ در خورد
*زنگ در*
~:منتظر کسی بودی؟
0:نه بزار ببینم کیه
+:سلام نونا...یونا اینجاست؟
0:سلام اره بیا تو
~:کی بود؟....... عه یورام تویی (بغل کردن) خبری از من نگیریا
+:نتونستم ببخشید یونا...
~:بیا فعلا یه چیزی بخور
با هم شامشون رو خوردن و رفتن پای تلویزیون فیلم ببینن
+:پس یونگ سو کجاست؟
0:هوی ساکت(لگد زد بش) (اروم کفت)
+:خب یونگ سو کجاست؟(آروم) کات کردن؟
0:بعدا میگم بت فعلا حرفی راجب یونگ سو نزن
نصف فیلمو دیدن و همشون خوابشون گرفته بود
0:یورام تو امشب اینجا می خوابی؟
+:اشکالی نداره؟
0:نه راحت باش
جاشونو انداختن و یورام رفت تو اشپزخونه
+:نونا یه لحظه بیا
0:بله
+:یونگ سو چی شده؟ بگو همین الان
0:یونگ سو مرده
+:چییییی امکان نداره
0:حالا که شده منم ناراحت شدم یونا خیلی داغونه تازه از بیمارستان مرخص شده
+:داری چی میگی؟اینقدر حالش بود بوده
0:اره
+:من... من حتی نتونستم بیام پیشش من لیاقت اون خواهرو ندارم
0:(زد تو سرش) خفه شو الان ما باید کنار یونا باشیم تو هم کنارش باش
+:باشه
از اشپزخونه اومدن بیرون
~:چیکار میکردین؟
0:هیچی عااام یورام رفته بود آشپزخونه شیر... شیر آب باز کرده بود بسته نمی شد درستش کردم اره
0:عااا راستی یونا فردا پاشو قراره بریم دکتر واسه تومورت
~:باشه...ببخشید به خاطر من قراره خیلی اذیت شی
0:یونا معلوم هس چی میگی؟ تو خواهرمی این کارارو واسه تو نکنم واسه کی کنم پس
~:ممنون...
بعد چند مین یونا خوابید و اونام خوابشون برد
..............
..................
~:نه تروخدا ازم نگیرش(گریه)
0:یونا(خوابالود) یورام یونا حالش بده پاشو
+:یونا ....... یونا پاشو داری خواب میبینی
~:یونگ سو (گریه)
+:برو یکم اب خنک بیار
0:بیا...
یورام یکم اب خنک پاشید رو صورت یونا و یونا بیدار شد
+:یونا داشتی خواب میدیدی خوبی؟
~:یونگ سو (بغض)
+:بیا بغلم من پیشتم
+:نونا یه قرص بده یونا بخوره
..................
0:بیا یونا این قرصو بخور بگیر بخواب
یونا قرصو خورد و اونقدر خسته بود و گریه کرده بود که تو بغل بورام خوابش برد
+:یونا چرا اینجوری شدی(دست کشیدن رو سرش)...تو خیلی قوی بودی(بغض)
0:خوب میشه یورام ناراحت نباش بخواب فردا باید ببریمش دکتر همزمان با دکتر واسه تومورش پیش یه روانشناس هم ببریمش شاید حالش بهتر شد
.......
دیدگاه ها (۷)

ای خبرچین😂😂#namjoon

میتونم بگم حرفاشون منو زنده نگه داشته..#BTS

برای چندمدتی به خاطرر دلایلی پروفو این گذاشتم...گممون نکنید....

صدتایی شدنمون مبااارک...مرسی که حمایتم کردید1403/4/3111:41

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟖عشق مافیا چند روز بعد ویو یونا میدونم دارم به جونگ کوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط