مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:¹⁸
+حالا کجا میریم
_من یه خونه ی ویلایی اونطرف شهر دارم به ساحل هم نزدیکه چند شب رو انجا میمونیم
+اهوم(لبخند).
با جونگکوک اماده شدیم و رفتیم سمت مرکز خرید
_خب میخای چی بخری
+من یه دست لباس میخرم
_چه لباسی(لبخند شیطانی)
+یااا منظورم این نبود
وارد لباس فروشی شدیم و من یه تاب و دامن بلند برداشتم
+همینو میخوام
جونگکوک حساب کرد
و خریدای دیگه رو انجام دادیم برگشتیم خونه و چمدون هارو اوردم و شروع کردم به چیدن لباس
+من اماده ام
_باشه بریم
جونگکوک لباسا رو گذاشت تو ماشین و منم لباسایی که خریده بودم رو پوشیدم و راه افتادیم
_یکم بخواب
+اهوم
سرمو گذاشتم روی صندلی ماشین و خوابم برد
.............................
با حس تکون خوردن ماشین بیدار شدم
+هنوز نرسیدیم
_نه حالا بخواب
+دیگه خوابم نمیاد
چند مین بعد به یه خونه رسیدیم خیلی خوشکل بود
_تو برو لباساتو عوض کن من چمدون هارو میارم
رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم و یه شلوارک و کراپ پوشیدم و خزیدم تو تخ/ت
جونگکوک هم بعد از چند مین اومد
_اینجارو دوست داری
+اره
داشت خوابم میبرد که دستی روی رو/ن پاهام احساس کردم لرز بدی به تنم افتاد
+جونگکوک فکر بدی به سرت نزنه چون واقعا نمیتونم
_هوفف خیلی خوب باشه...........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:¹⁸
+حالا کجا میریم
_من یه خونه ی ویلایی اونطرف شهر دارم به ساحل هم نزدیکه چند شب رو انجا میمونیم
+اهوم(لبخند).
با جونگکوک اماده شدیم و رفتیم سمت مرکز خرید
_خب میخای چی بخری
+من یه دست لباس میخرم
_چه لباسی(لبخند شیطانی)
+یااا منظورم این نبود
وارد لباس فروشی شدیم و من یه تاب و دامن بلند برداشتم
+همینو میخوام
جونگکوک حساب کرد
و خریدای دیگه رو انجام دادیم برگشتیم خونه و چمدون هارو اوردم و شروع کردم به چیدن لباس
+من اماده ام
_باشه بریم
جونگکوک لباسا رو گذاشت تو ماشین و منم لباسایی که خریده بودم رو پوشیدم و راه افتادیم
_یکم بخواب
+اهوم
سرمو گذاشتم روی صندلی ماشین و خوابم برد
.............................
با حس تکون خوردن ماشین بیدار شدم
+هنوز نرسیدیم
_نه حالا بخواب
+دیگه خوابم نمیاد
چند مین بعد به یه خونه رسیدیم خیلی خوشکل بود
_تو برو لباساتو عوض کن من چمدون هارو میارم
رفتم تو اتاق و لباسامو عوض کردم و یه شلوارک و کراپ پوشیدم و خزیدم تو تخ/ت
جونگکوک هم بعد از چند مین اومد
_اینجارو دوست داری
+اره
داشت خوابم میبرد که دستی روی رو/ن پاهام احساس کردم لرز بدی به تنم افتاد
+جونگکوک فکر بدی به سرت نزنه چون واقعا نمیتونم
_هوفف خیلی خوب باشه...........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۵k
- ۱۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط