خوابه ابدی ( پارته چهار )
خوابه ابدی ( پارته چهار )
محوه خندش بودم
باورم نمیشه این همون ادمه چند سال پیش بود دستمو رویه گیرم کشیدم و هنوزم محوه صورتش بودم
چشمایه بنفشش
موهاش که ترکیبی از سیاه و بنفش بود
قده بلند...
و غیره
اون خیلی زیبا بود از این خاطر مطمئنه مطمئنم
همینطور تو فکرش بودم که یهو به خودم امدم و سرمو تکون دادم
ران: هعی حالت خوبه؟
-عه هـ. هیچی هیچی
ریندو: ولش کنین بیاین بریم صبحونه من حسابی گشنمه
ران: راس میگه بدو بریم
-ا... ا...
هنوز حرفمو نزده بودم که ران پرنسسی بغلم کرد که باعث شد حرفمو بخورم از ترسه این که بیوفتم دستمو محکم دوره گردنش انداختم و سرمو گذاشتم رو شونش و محکم چشمامو فشار دادم که صدایه خنده یه ارومشو شنیدم واقعا صدایه نرم و شیرینی داشت منو گذاشت لبه یه میز بدو بدو پایین امدم و رو صندلی نشستم
همینطور نشسته بودم که چند نفره دیگه هم امدن من فکر میکردم فقط اونان
ریندو:معرفی میکنم خوب گوش کن چون دوازده بار بیشتر نمیگم
سانزو اون پشمکه
کاکوچو اونیه یه زخم رو صورتشع و چشماش دورنگه
کوکونوی ماره پول پرستمون با موهایه سفید و بلند
اونم تاکهاومیه که مدام سیگار دستشه
اونم موجیه که بگذریم ازش بدم میاد
اون درازه بی خاصیتم هانماس
و در اخر مایکی که سره میز نشسته و رییسمونه الان به لطفه اون زنده ای
محوه خندش بودم
باورم نمیشه این همون ادمه چند سال پیش بود دستمو رویه گیرم کشیدم و هنوزم محوه صورتش بودم
چشمایه بنفشش
موهاش که ترکیبی از سیاه و بنفش بود
قده بلند...
و غیره
اون خیلی زیبا بود از این خاطر مطمئنه مطمئنم
همینطور تو فکرش بودم که یهو به خودم امدم و سرمو تکون دادم
ران: هعی حالت خوبه؟
-عه هـ. هیچی هیچی
ریندو: ولش کنین بیاین بریم صبحونه من حسابی گشنمه
ران: راس میگه بدو بریم
-ا... ا...
هنوز حرفمو نزده بودم که ران پرنسسی بغلم کرد که باعث شد حرفمو بخورم از ترسه این که بیوفتم دستمو محکم دوره گردنش انداختم و سرمو گذاشتم رو شونش و محکم چشمامو فشار دادم که صدایه خنده یه ارومشو شنیدم واقعا صدایه نرم و شیرینی داشت منو گذاشت لبه یه میز بدو بدو پایین امدم و رو صندلی نشستم
همینطور نشسته بودم که چند نفره دیگه هم امدن من فکر میکردم فقط اونان
ریندو:معرفی میکنم خوب گوش کن چون دوازده بار بیشتر نمیگم
سانزو اون پشمکه
کاکوچو اونیه یه زخم رو صورتشع و چشماش دورنگه
کوکونوی ماره پول پرستمون با موهایه سفید و بلند
اونم تاکهاومیه که مدام سیگار دستشه
اونم موجیه که بگذریم ازش بدم میاد
اون درازه بی خاصیتم هانماس
و در اخر مایکی که سره میز نشسته و رییسمونه الان به لطفه اون زنده ای
۳.۴k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.