پارت[40]
پارت[40]
تهیونگ ماشینو نگه میداره بعدش پا میشه برایه مین جی درو باز میکنه
ا/تم درو باز میکنه میدوعه سمت کوک اینا
کوک:سلام ا/ت اون کیه؟
سومین:سلامم ا/ت جونم ا/تو بغل میکنه
ا/ت:سلام از تهیونگ بپرس کوک
سومین:ایش تیش چقدرم چندشه اوق
جونگکوک:خعلی اوق
ا/ت:خعلییی تررر
تهیونگ و مین جی اومدن
مین جی اومد با سومین گرم بگیره بهش دست بده سومین گفت....
سومین:سلام تهیونگ ا/ت بدو بیا بریم بالا حتی به مین جی دست نداد....(با خوشحالی)
ا/ت:بریمممم (با ترسو خوشحالی)
کوک: چپ نگا میکنه به مین جی با تهیونگ دست میده میرن داخل
کوک:این خانم کی باشن؟
تهیونگ:چرا میخوای بدونی؟
کوک:همینجوری آخه تو که ا/تو دوست داشتی
مین جی:حالا شما مشکلی داری؟
کوک:شما ساکت دارم با تهیونگ حرف میزنم حرف میزنم (خیلی جدی)
تهیونگ:داش اینجوری حرف نزن
کوک:پس دلیلی نداره بخاطر این ا/تو ناراحت کنی فهمیدی زنی که تازه باهاش ازدواج کردیو میزاری عقب بشینه بعد معلوم نیس این عفریته کیه میزاری جلویه ماشینت بشینه خیلی پَستی (با داد بلند و عصبانیت)
ویو ا/ت و سومین
ا/ت:وایی کوک چقدر خوبه حرفایه منو زد به تهیونگ
سومین:ارع
بعد کلی خندیدن
سومین:ا/ت به تهیونگ بگو اینجا میمونی تا وقتی که دختره ازین جا نره اوکی؟
ا/ت:اوکی اوکی
سومین و ا/ت میرن پایین
ا/ت:تهیونگ تا این دختره یه هرزه رو از خونمون ندازی بیرون من اینجا میمونم
تهیونگ:ساکت شو ا/ت میای خونه
کوک:هو باهاش اینجوری حرف نزن اون خودش بخواد بیا من و سومین نمیزاریم
سومین:اره
کوک:حالا هم باهاش بحث نکن
تهیونگ:ع ک اینطور
مین جی:تهیونگ عزیزم ارزش نداره خودتو ناراحت کنیا
تهیونگ:میدونم
ا/ت و سویمن در گوشه هم یچی گفتن یهو حمله........
ادامه دارد....
تهیونگ ماشینو نگه میداره بعدش پا میشه برایه مین جی درو باز میکنه
ا/تم درو باز میکنه میدوعه سمت کوک اینا
کوک:سلام ا/ت اون کیه؟
سومین:سلامم ا/ت جونم ا/تو بغل میکنه
ا/ت:سلام از تهیونگ بپرس کوک
سومین:ایش تیش چقدرم چندشه اوق
جونگکوک:خعلی اوق
ا/ت:خعلییی تررر
تهیونگ و مین جی اومدن
مین جی اومد با سومین گرم بگیره بهش دست بده سومین گفت....
سومین:سلام تهیونگ ا/ت بدو بیا بریم بالا حتی به مین جی دست نداد....(با خوشحالی)
ا/ت:بریمممم (با ترسو خوشحالی)
کوک: چپ نگا میکنه به مین جی با تهیونگ دست میده میرن داخل
کوک:این خانم کی باشن؟
تهیونگ:چرا میخوای بدونی؟
کوک:همینجوری آخه تو که ا/تو دوست داشتی
مین جی:حالا شما مشکلی داری؟
کوک:شما ساکت دارم با تهیونگ حرف میزنم حرف میزنم (خیلی جدی)
تهیونگ:داش اینجوری حرف نزن
کوک:پس دلیلی نداره بخاطر این ا/تو ناراحت کنی فهمیدی زنی که تازه باهاش ازدواج کردیو میزاری عقب بشینه بعد معلوم نیس این عفریته کیه میزاری جلویه ماشینت بشینه خیلی پَستی (با داد بلند و عصبانیت)
ویو ا/ت و سومین
ا/ت:وایی کوک چقدر خوبه حرفایه منو زد به تهیونگ
سومین:ارع
بعد کلی خندیدن
سومین:ا/ت به تهیونگ بگو اینجا میمونی تا وقتی که دختره ازین جا نره اوکی؟
ا/ت:اوکی اوکی
سومین و ا/ت میرن پایین
ا/ت:تهیونگ تا این دختره یه هرزه رو از خونمون ندازی بیرون من اینجا میمونم
تهیونگ:ساکت شو ا/ت میای خونه
کوک:هو باهاش اینجوری حرف نزن اون خودش بخواد بیا من و سومین نمیزاریم
سومین:اره
کوک:حالا هم باهاش بحث نکن
تهیونگ:ع ک اینطور
مین جی:تهیونگ عزیزم ارزش نداره خودتو ناراحت کنیا
تهیونگ:میدونم
ا/ت و سویمن در گوشه هم یچی گفتن یهو حمله........
ادامه دارد....
۹.۲k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.