پارت [41]
پارت [41]
حمله میکنن به مین جی و موهاشو میکشن میزننش
تهیونگ:ا/ت گمشو اونور بعد دست مین جی رو میگیره
ا/ت و سومین میرن کنار
کوک:داشت پاره میشد از خنده
مین جی:تهیونگ دیگه نمیخوام ببینمت ولمکن
بعد میره (اخی خداروشکر)
تهیونگ:محکم دست ا/تو میگییره پرتش میکنه تویه ماشین
و با عصبانیت میره و میرسن ا/تو پرت میکنه رویه تخت
تهیونگ:امشب چه بخوای چه نخوای هم تنبیهی هم باید تقاص پس بدی خب؟
ا/ت: ن...ن....تهیونگ نععع نیا نزدیکم تهیونگ لباسایه ا/تو هم جر میده تویه تنش و آره .....
(من اسمات نمینویسم گایز شرمنده خودتون دوس داشتین تصور کنین دوس نداشتینم بیخیالش شین🙃)
ویو صبح فردا:
ا/ت:آیی
تهیونگ:عا خوبی؟
ا/:گمشو
تهیونگ:باشه بعد لباساشو تنش میکنه میره بیروم
ا/ت:بزور میره تویه حموم دوش میگیره دردش بهتر میشه
بعدمیره پایین...
اجوما:دخترم خوبییی؟
ا/ت:آم اره (با خجالت)
اجوما:اه اروم باش بابا عادیه
ا/ت:باشه
خلاصه با اجوما حرف میزنن صبحونه میخورن
ا/ت:وایی حالت تهوا دارم اجوما
اجوما:یا خدا امروز برو یه بیبی چک بگیر باشه؟
ا/ت:وایی نه اجومااا به تهیونگ نگیااا اگر خبری بود
اجوما:خیالت راحت دخترم تو برو
ا/ت رفت بیبی چکو گرفت اومد خونه و انجامش داد ووووو بعله🙃
ا/ت:آجوماااا(جیغ)
اجوما:خبریههههه(جیغ)
ا/ت:ارههه(جیغو ترس)
اجوما میره بالا
ا/ت:اجوما من بچه نمیخوام میخوام بندازمش
اجوما:دخترم میدونی تهیونگ بفهمه میکشتت نکنو بهش بگو
ا/ت:اجوما نمیتونم
اجوما:دخترم بعد پشیمون میشیا
ا/ت:فکرامو میکنم فعلا اینو یجا قایم میکنم
میزاره تویه کمد لباساش....
ویو شب
تهیونگ برگشت
ا/ت:سلام
تهیونگ:سلام
بعد میرن شام میخورن میرن بالا بخوابن یهو تهیونگ میره سمت کمد ا/ت
ا/ت:نه نرووو از کمدم چیمیخوای
تهیونگ:تو فوضولی به کارت برس
ا/ت :میره تهیونگو پرت میکنه اونور
تهیونگ نیاد بهش یه سیلی میزنه
تهیونگ:تویه کارام دخالت نکن ا/ت
بعد ا/ت شروع میکنه به گریه کردم تهیونگ باز میکنه بیبی چکو میبینه
تهیونگ:ا...ا/ت ....ای...این برا..براتوعه؟(تویه چشاش اشک جم شده بود و با ترس میگف)
ا/ت:اره چی میخواستی؟ها؟(جیغ و گریه.)
ادامععع داردددد😂حیحی
شرط داردددد آم 15کامنت 10لایک ببخشید بیبیااا
حمله میکنن به مین جی و موهاشو میکشن میزننش
تهیونگ:ا/ت گمشو اونور بعد دست مین جی رو میگیره
ا/ت و سومین میرن کنار
کوک:داشت پاره میشد از خنده
مین جی:تهیونگ دیگه نمیخوام ببینمت ولمکن
بعد میره (اخی خداروشکر)
تهیونگ:محکم دست ا/تو میگییره پرتش میکنه تویه ماشین
و با عصبانیت میره و میرسن ا/تو پرت میکنه رویه تخت
تهیونگ:امشب چه بخوای چه نخوای هم تنبیهی هم باید تقاص پس بدی خب؟
ا/ت: ن...ن....تهیونگ نععع نیا نزدیکم تهیونگ لباسایه ا/تو هم جر میده تویه تنش و آره .....
(من اسمات نمینویسم گایز شرمنده خودتون دوس داشتین تصور کنین دوس نداشتینم بیخیالش شین🙃)
ویو صبح فردا:
ا/ت:آیی
تهیونگ:عا خوبی؟
ا/:گمشو
تهیونگ:باشه بعد لباساشو تنش میکنه میره بیروم
ا/ت:بزور میره تویه حموم دوش میگیره دردش بهتر میشه
بعدمیره پایین...
اجوما:دخترم خوبییی؟
ا/ت:آم اره (با خجالت)
اجوما:اه اروم باش بابا عادیه
ا/ت:باشه
خلاصه با اجوما حرف میزنن صبحونه میخورن
ا/ت:وایی حالت تهوا دارم اجوما
اجوما:یا خدا امروز برو یه بیبی چک بگیر باشه؟
ا/ت:وایی نه اجومااا به تهیونگ نگیااا اگر خبری بود
اجوما:خیالت راحت دخترم تو برو
ا/ت رفت بیبی چکو گرفت اومد خونه و انجامش داد ووووو بعله🙃
ا/ت:آجوماااا(جیغ)
اجوما:خبریههههه(جیغ)
ا/ت:ارههه(جیغو ترس)
اجوما میره بالا
ا/ت:اجوما من بچه نمیخوام میخوام بندازمش
اجوما:دخترم میدونی تهیونگ بفهمه میکشتت نکنو بهش بگو
ا/ت:اجوما نمیتونم
اجوما:دخترم بعد پشیمون میشیا
ا/ت:فکرامو میکنم فعلا اینو یجا قایم میکنم
میزاره تویه کمد لباساش....
ویو شب
تهیونگ برگشت
ا/ت:سلام
تهیونگ:سلام
بعد میرن شام میخورن میرن بالا بخوابن یهو تهیونگ میره سمت کمد ا/ت
ا/ت:نه نرووو از کمدم چیمیخوای
تهیونگ:تو فوضولی به کارت برس
ا/ت :میره تهیونگو پرت میکنه اونور
تهیونگ نیاد بهش یه سیلی میزنه
تهیونگ:تویه کارام دخالت نکن ا/ت
بعد ا/ت شروع میکنه به گریه کردم تهیونگ باز میکنه بیبی چکو میبینه
تهیونگ:ا...ا/ت ....ای...این برا..براتوعه؟(تویه چشاش اشک جم شده بود و با ترس میگف)
ا/ت:اره چی میخواستی؟ها؟(جیغ و گریه.)
ادامععع داردددد😂حیحی
شرط داردددد آم 15کامنت 10لایک ببخشید بیبیااا
۱۳.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.