عاشقانه مرگبار
عاشقانه مرگبار
p13.
ویو ات
خیلی اتاق قشنگی بود یه اتاق با ترکیب سیاه و قرمز بایه تخت بزرگ و یه کمد خوشگل در کمد رو باز کردم و لباسم رو عوض کردم خیلی بهم میومد و قشنگ بود با لوازم آرایش روی میز یه آرایش لایت کردم و مو هام رو باز گذاشتم و تو اینه به خودم نگاه کردم داشتم به حرفای کوک و ۵ سال پیش فکر میکردم کی میگه یادم نیست یادمه چهرش ، صداش ، ولی چون حالم خوب نبود زیاد اهمیت ندادم ولی رفتاراش ، حرفاش ، انگار نگران میومد دروغ چرا ولی فقط بخاطر اونه که قبول کردم برگردم وگرنه کی از خون دادن میترسه میخواستم دوباره ببینمش اینبار با دقت ...
تو همین فکر ها بودم که صدای در زدن اومد فکر کردم کوکه پس زود درو باز کردم اما کوک نبود یه دختر با چاقویی که دستش بود بهم نزدیک شد و ....
ادامه دارد....
ببخشید کم شد زیاد وقت ندارم بقیه رو ساعت ۳ به بعد می زارم
حمایت ♡
p13.
ویو ات
خیلی اتاق قشنگی بود یه اتاق با ترکیب سیاه و قرمز بایه تخت بزرگ و یه کمد خوشگل در کمد رو باز کردم و لباسم رو عوض کردم خیلی بهم میومد و قشنگ بود با لوازم آرایش روی میز یه آرایش لایت کردم و مو هام رو باز گذاشتم و تو اینه به خودم نگاه کردم داشتم به حرفای کوک و ۵ سال پیش فکر میکردم کی میگه یادم نیست یادمه چهرش ، صداش ، ولی چون حالم خوب نبود زیاد اهمیت ندادم ولی رفتاراش ، حرفاش ، انگار نگران میومد دروغ چرا ولی فقط بخاطر اونه که قبول کردم برگردم وگرنه کی از خون دادن میترسه میخواستم دوباره ببینمش اینبار با دقت ...
تو همین فکر ها بودم که صدای در زدن اومد فکر کردم کوکه پس زود درو باز کردم اما کوک نبود یه دختر با چاقویی که دستش بود بهم نزدیک شد و ....
ادامه دارد....
ببخشید کم شد زیاد وقت ندارم بقیه رو ساعت ۳ به بعد می زارم
حمایت ♡
۶.۰k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.